2777
2789
عنوان

گل مهرم تصادف کردم

| مشاهده متن کامل بحث + 1054270 بازدید | 16556 پست
همین عدم توجه یاسمین به خاطر تخریب سلولیه گفتن با گذر زمان انشالله ترمیم میشه  که این گذر زمان ...

اینجوری ک میگی یاسمین جون خیلی تلاش میکنه انشالله هرروز بهتر از روز قبل میشه..پس زیاد زمانی نمونده تا خوب شدنش

نی نی قشنگم تو هشت هفته و 4 روز قلبش وایساد..میشه واسه دوباره مامان شدنم صلوات بفرستین..حاجت روا باشین

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

همین عدم توجه یاسمین به خاطر تخریب سلولیه گفتن با گذر زمان انشالله ترمیم میشه  که این گذر زمان ...

معجزه خداوند زمان نمیشناسه من مطمئنم خدا بین این همه ادمی که تو این تاپیک هستن نظر میکنه به دل یکی از این مهربونا 

خدا انشالله دختر گلتو بهش سلامتی میده 😍

گاهی با خود می اندیشم آیا آقا منتظر ۳۱۳ یار است یا ۳۱۳ مادر که برایش سرباز تربیت کنند؟ و هر بار به خودم میگویم تربیت چه قدر کار دشواری است😔😔
ممنونم عزیزم  پرونده یاسمینو  به چند دکتر دیگم نشون دادیم  همشون نظرشون صبر بود&nbs ...

عزیزم پس صبر داشته باش 

امیدت به خدا باشه که هیچوقت بندش و نا امید نمیکنه ...

یاسمین بچه اس حتما مغزش ترمیم میشه گلم ...

ما همه واسش دعا میکنیم ان شاءالله که خیلی زود خوب میشه و با هم میرید خونه 😍😍😍

اگر میدونستید ۹۰درصدِ آدمای دورتون از خوشحالی و موفقیتتون خوشحال نمیشن، هیچوقت چیزی که صددرصد قطعی نشده رو به هیچکس نمیگفتید‌ 😊

سلام مامان یاسمین جان. وقتت بخیر عزیزم

من کاربر قدیمی سایتم. از سال 93 و سر حاملگی دخترم عضو سایت شدم. اسم قدیم ام @نارگل... است.

من و دوستانم اون سالها خیلی توی سایت فعالیت داشتیم. اما با بچه دار شدن خیلی کمتر شد امدن به سایتمون. روزی که شما تصادف کردید من بعد چند سال اتفاقی طی یه سرچ امدم نی نی سایت. وسوسه شدم ببینم فضا مثل قبل هست یا نه که به تاپیک شما رسیدم. طی این مدت خواننده خاموش بودم الانم فقط محض خاطر این تاپیک عضویت جدید گرفتم. 

گلمهر جان من عضو شدم قصه تولد دخترمو بگم. من بارداری نسبتا سختی داشتم دیابت بارداری زودهنگام و انسولین و و و. 30 هفتگی صرفا به خاطر تبحر دکترم با معاینه متوجه شدیم اب دور جنین کم هست. با همه ترفند و دارو و سرم و استراحت مطلق رفع نشد و مجبور شدم اورژانسی سز کنم. من توی بارداری اسم دخترمو یسنا گذاشته بودم اما وقتی حالم اورژانسی شد نذر حضرت فاطمه اش کردم. 

دخترک من متولد شد با وزن 1350 با حال خیلی خیلی وخیم. انقدر ضعیف بود که چند روز بعد از بستری در nicu ریه هاش عفونت شدید گرفت. و مشکلاتش خیلی خیلی بیشتر از بچه نارس معمول بود. اوایل انقدر حالش بد بود که اجازه نمی دادند کنارش بمونم چون به عقیده دکترا بیهوده بود و بچه موندنی نبود. با عالم و ادم جنگیدم تا اجازه پیدا کردم کنارش بمونم. فاطمه من دو ماه بیمارستان بخش ویژه بود. مشکل گوترش خیلی شدید داشت و تحمل شیر نداشت انقدر که چند روزی یه سی سی شیرش زیاد میشد. همون مقدار کم را هم با گاواژ و طی مدت یک ساعت و نیم می دادم. طی مدت بیمارستان چند بار تا پای مرگ رفت دخترکم. زیر دستگاه تنفس رفت اما من مدام باهاش حرف می زدم. واسه اش از اتاقش می گفتم از اسباب بازی هاش از اینده. واسه اش لالایب و شعر می خواندم و و و. حالش که بد میشد و دکترا جواب می کردن من ته دلم اروم اروم بود. می گفتم من دخترمو از حضرت فاطمه گرفتم. بی بی خودش بچه از دست داده منو دست خالی بر نمی گردونه. فاطمه بعد از دو ماه با وزن 1850 مرخص شد. یک سال ما توی خونه و توی یک اتاق قرنطینه بودیم چون فاطمه مشکل آسم داشت و با کمترین سرما یا ویروس شدیدا مریض می شد. تازه بعد از یکسالگی متوجه تاخیر حرکتی شدیم. دخترک یک ساله من حتی نمی توانست درست بنشینه. با پاس کاری دکترا به متخصص مغز و اعصاب رسیدیم. دستور mri دادند و احتمال کمبود اکسیژن رسی حین تولد. دخترک 7.5 کیلویی من با دارو بی هوش شد تا بتوانه ام ار ای بده. جوابش زیاد جالب نبود. چین های مغز دخترکم باز نشده بود و به همین دلیل مغز فرمان دهی درست نمی توانست بده. با دستور پزشک رفتیم کاردرمانی. یکسال هر هفته رفتیم کار درمانی تا دخترک من کم کم همه مراحل رشد را طی کرد. یاد گرفت بنشینه، غلت بزنه، چهار دست و پا بره و راه بره. 


این داستان طولانی را واست گفتم تا بگم همه بچه ها به مادر احتیاج دارند اما بعضی بچه ها خیلی خاصتر مادر می خواند. تو خدای دوم یاسمینی. تنها پناهشی توی دنیا. اگه تو ازش سرد بشی دنیا ازش سرد میشه. اگر تو چرا بیاری دنیا دیگه باورش نمی کنه. 


خواهر خوبم. دخترک من الان پنج سالش شده، فوق العاده دختر خوب و مودب و باهوشیه. من تمام این سالها از حضرت فاطمه خواستم کمکم کنه در شان اسم عزیزش دخترکمو بزرگ کنم. 


عزیزم دخترت را به صاحب اسمش بسپار و دلت را قرص کن به فضل الهی و دامن سبز فاطمه زهرا. دخترت را به نام فاطمه اش بخوان و با هر بار صدا زدنش بیمه خانم بکنش. دلت را اروم کن خواهرم و مثل کوه پای دخترت بایست که اون طفل معصوم جز مادر هیچ پناهی توی دنیا ندارد. 


گلمهر جان از شما و سایر عزیزان عذر می خواهم که کامنت ام طولانی شد اما خواستم شب جمعه ماه رمضان دعوتت کنم به صاحب این ماه و بگم هر کس با پای دل امده در این خونه، دست خالی برنگشته. این وعده الهیه و وعده خدا خلف نمیشه. 

اولین نشانه های معجزه رو دیدیم

خدایا شکرررررررررر

خدایا شکر 

خدایا شکر


معجزتو در حق تمام مریضا و دخمل گلمهر کامل کن خدای بزرگم

خداجونم همه رو مثل من به خواسته هاشون برسون 💘💗💋 ممنون که در مرداد 99 مجوز و مدرک مهمی که دنبالشیم رو بهمون دادی🤩💎🙏 بهترین روز زندگیم بود و همه خستگی هامون در رفت😇 خییییلی خوشحالممممم خدایا شکرت💕😍 

اینم دختر کوچولوی من. فاطمه عزیزم

این عکس را اینجا به یادگار می گذارم تا هرکس طفل مریض یا نوزاد_نارس# (نوزاد نارس# )  داشت و با سرچ به این صفحه رسید بدونه میوه صبر شیرین ترین میوه دنیاست.


خدا قبل از اینکه مشکلی بده صبرش را می دهد. به درگاه پر عظمتش پناه ببر و دلت را قرص کن که بهترین ها را بهت هدیه می کنه. 

سلام مامان یاسمین جان. وقتت بخیر عزیزم من کاربر قدیمی سایتم. از سال 93 و سر حاملگی دخترم عضو سایت ش ...

واقعا واقعا واقعا بهشت زیر پای شماست😢😢😢

از ستم کردن برکسی که جز خدا کسی را ندارد بر حذر باش.امام حسین(ع)
یاسمین تغییری نکرده خیلی  یکم گردنش سفت تر شده  یک قاشقم فرنی خورده

الهی بگردم دخترمون داره رو براه میشه انشااله زود بگیری بغلت بری خونه

از ستم کردن برکسی که جز خدا کسی را ندارد بر حذر باش.امام حسین(ع)
واقعا واقعا واقعا بهشت زیر پای شماست😢😢😢

ای جانم. اینطور نگویید دوست عزیز خجالت می کشم  هدفم من از این کامنت فقط دلگرم کردن گلمهر بود. من دو ماه شبانه روز بیمارستان بودم. اونم بیمارستان دولتی. بخش ویژه با بخش بچه های زردی دار کنار هم بود و خوابگاه مادرا مشترک. من خیلی حرفا شنیدم اون مدت، خیلی ها را دیدم دل کندن از طفلشون و طفلشون پر کشید. باور کنید. باور کنید. باور کنید جون بچه به جون مادرش بسته است. مادر کم بیاره و دل بکنه بچه متوجه میشه. من به چشم دیدم بچه ای که نرمال به دنیا آمده بود فقط یکم خس خس سینه داشت. انقدر مادرش بی تابی کرد و کفر گفت بچه هی بد و بدتر شد.انقدر که با امبولانس فرستادن بیمارستان تخصصی مرکز استان و اونجا بستری شد اما عمرش به دنیا نموند. همه پرستارا و دکترا تعجب بودن بچه از بین رفت. چون تنها مشکلش شلی یکی از تارهای صوتی بود. به مرور بزرگتر میشد خود به خود درمان میشد اما  

سلام مامان یاسمین جان. وقتت بخیر عزیزم من کاربر قدیمی سایتم. از سال 93 و سر حاملگی دخترم عضو سایت ش ...

اشکم درومد 

خدا دخترتو حفظ کنه 

چه متن قشنگی بود و البته سرگذشت عجیب و خاص 

هیچ وقت فکر نکن خدا فراموشت کرده ،خدا به همه کس و همه چیز حواسش هست ❤️
سلام مامان یاسمین جان. وقتت بخیر عزیزم من کاربر قدیمی سایتم. از سال 93 و سر حاملگی دخترم عضو سایت ش ...

چقدر زیبا نوشتی عزیزم

خدا فاطمه کوچولوتو بهت ببخش زیر سایه حضرت زهرا

خوزستان همیشه مظلوم 😣 بمیرم برای مردمم که نه نان دارن نه هوای سالم نه آب نه واکسن . 😞😞😞
سلام مامان یاسمین جان. وقتت بخیر عزیزم من کاربر قدیمی سایتم. از سال 93 و سر حاملگی دخترم عضو سایت ش ...

مامان مهربون خوندم و عمیقا تحت تاثیر قرار گرفتم. از خدا سلامتی و عاقبت بخیری فاطمه کوچولو رو میخوام. التماس دعای فراوان

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792