اونایی که توی اقدامن و کمتر از یه هفته ب پری مونده😉بیایید 🙇

مممنون عزیزدلم ایشالا ماه بعدی هممون شادشیم 

انشاءالله که بری خونه خودت

منم برم خونه خودم راااحت بشم😭😭😭

مادرشوهر منم انرژی منفیه کلا بهش میگن خدای انرژی منفی واسه همه چی و همه کس اینطوریه ها دیروز زنگ زده به من میگه چی شد حامله ای میگم نمیدونم میگه تو حامله نیستی مطمئنم به این زودیام نمیشی شما آخر سر بچه دار نمیشید😡😡گفتم نشدیم میریم شیر خوار گاه یکی میاریم والا

بازم اون بهتر از یه جا زندگی کردن خدا بهت صبر بده عزیزم میدونم چی میکشی نمیدونی من چقدر سختی کشیدم و گریه کردم دیگه خسته شدم شوهرمم دیونه کردم همه ی تلاششو میکنه ک زودتر یه خونه پنجاه متری هم شده بخره و بریم

انشاءالله

مگه من یکی دو تا مشکل دارم که حال دلم خوب باشه حال دلم همیشه داغونه😔

ای بابا چه بد خدایی مادرشوهر من نازنینه.ناهارم برام میفرسته خخخ میدونه دیربلند میشم واون ناهارش اون امادست برام میفرسته

چه بحث داغی شدا...من و مادرشوهرم اول باهم خیلی خوب بودیم و صمیمی...ولی هی بهونه میگرفت..ب منم نمیگفت و ب شوهرم میگفت...چرا زنت کار نمبکنه اینجا...چرا تا این موقع میخوابه؟چرا لباس عقدش اینقد باز بود چرا وچرا ......الان یک ماه و نیمه هرچی بهش زنگ میرنم یا جواب نمیده یا قطع میکنه..نمیدونم چشونه...شوهرمم میگه ول کن اصلا نمیخواد بیای خونمون..همش خودش تنها نیره...میگفتم حالا چیزی از من میگن روش تاثیر میداره ولی از خواهر شوهرم شنیدم ک با مادرشوهرم بحثشون شده اون گفنه زنت کار نمیکنه....شوهرمم گفته با ابجیم همسنن خیلی فاصله ای ندارن مگه اون تو خونه کار میکنه؟تازه شم فاطمه خیلی کممکتون میکنه و این حرفا..اینو ک شنیوم خبالم جمع شد.‌بخدا همش نگران بودم وجهمو جلو شوهرم خراب کنن

منم همینطور میگم بهش فقط یه اتاق اما دور از اینجا راحت باشم واسم کافیه

ب خدا منم همش منتظر اون روزی ام ک داریم از اینجا میریم وای از الان بهش فکر میکنم کلی ذوق و شوق دارم یعنی میشه منم اون روزو ببینم😢والا همینجوری اینجا کلی حرص میخورم از اینورم ک بچه دار نمیشم بدتر دیونه شدم یعمی بچه داشته باشم ی کم انگیزه میگیرم

@فاطمیا_بانو    چی شد عزیزم باردار شدی؟

وای چه مادرشوهرای هیولایی دارین شماها😐خدابهتون صبربده

ایشالا دوتاش برات اتفاقا میوفته به زودی عزیزم