من ۲۴ مجردم هستم ولی این حس دارم...هرکس ی زمانی حس مادر شدن میاد تو وجودش اون موقع دیگه از همه چی میگذری..مثلا من قبلا میگفتم عمرا طبیعی زایمان کنم درد بکشم یا مثلا بچه شیر بدم یا کلی حرف دیگه
اما الان میگم طبیعی زایمان میکنم که احتمال رفلاکس بچم کمتر باشه..شیر خودم میدم که بچم الرژی نگیره
اوووف اصلا بدرد چی میخوره مادر شدن . من که پدرم در آمد با یه بچه شیطون فوق العاده بی اشتها . اینکه میگم شیطون یعنی هر جا برم دوس دارم از دستش گریه کنم فقط 😥😣
میدونی با اینکه مادری رو تجربه نکرده
ولی وقتی میبینه بچه ای ماملنش رو صدا میکنه و میبوسدش
یا دست پدر و مادرش رو گرفته با صدای بلند مسخنده و تاتی تاتی راه میره
میره لباسای بچه گونه میبینه و دلش غنج میره
و خیلی چیزای دیگه
رنج مادر نبودن رو میکشه
اگه عشق مادری رو درک نکنه رنج مادر نبودن رو درک میکنه
خواهرشوهرم از همون دوران عقدش که متوجه بیماری شوهرش شد تا به این لحظه که حدود پونزده سالی میگذره از ازدواجش همش دنبال دوا و درم ،از مراکز نازایی تهران بگیر تا شهرهای معروف دیگه ،چندی بار ای وی اف و ....
عوارضش طوری میشد که دست و پاهاش ورم میکرد و ...اما ناامید نشده .باز هم قراره بره این سری فک کنم صارم .به گفته خودش اسپرم شوهرش در حد صفر ...حاضر هم نیستن از جایی بچه بگیرن ،کلی هم هزینه میدن.الان دیگه خودشم بنده خدا خیره تخمکش خیلی کمه
منم یکجورایی شاید ب این بخش فکر میکنم، ، اما اونیم که گفتم برام سواله
اخه فقط بحث زدن از تفریح و اسایش نیس... یه دغدغه و بار جاودانیه رو دوش آدم. استرس همیشگی. اصلا چرا باید آدم جدیدی رو ب این دنیا بیاریم؟ باخودم میگم مگه بچه من قراره کی بشه یا چی، قطعا هرکار کنم باز بهتر ازون تو دنیا هس،بچه های بهتر ، پس چه لزومی داره اون حتما بیاد
من بچه اولمو ۳۲ سالگی ناخواسته باردار شدم آوردم
دومی رو دو سال بعد آوردم چون با تک فرزندی مخالفم
هنوز نفهمیدم چرا کسی می‌خواد مادر شه 😆 اگه ناخواسته باردار نمی‌شدم مطمئنم هرگز اقدام نمیکردم
آقا یه سوال
این جریان سایت طرفداری چیه؟؟؟
چند روزه افتاده تو دهن بچه های سایت
قبلن نشنیده بودم
به نظرم یه غریزست که توی بعضی ها قویتره
مثلاً من وقتی 17 سالم بود بعد از 5 ماه از متاهل بودنم اقدام کردم و بچه دار شدم و ویار و بارداری و سختی ای حس نکردم و با لذت و خوشحالی همه چیز رو تجربه کردم و راضی ام
