راستی بچا ها من سر هر دوتاشونم درد نکشیدم وقتم گذشت رفتم دکتر بستریم کردن با امپول فشار به دنیا اومدن بچه هام پسرمو ۱۴ ساعت بستری بودم دخترمو ۱۰ ساعت
برا منم خداروشکر زایمان دوم خیلی آسون تر از زایمان اول بود.
بر استرست غلبه کن و از تجربت استفاده کن
من بی درد و با دهانه رحم باز ۳ سانتی بستری شدم ۷ صبح حدودا امپول زدن
از حدودا ۱۰ دردا جددددی شد ۲ ظهر هم به دنیا اومد
خواهرم برای بچه دومش شب درداش کم کم شروع شدبه من زنگ زدگفت چکارکنم برم بیمارستان گفتم نروزودیک ساعت بعدزنگ زدگفت یکم بیشترشده گفتم بروولی زیادنبوداونجاکه رفته بودبه ماماگفته بودمن تاچندساعت دیگه زایمان میکنم ماماش بعدمعاینه گفته دختربچت داره میادسریع بردنش اتاق زایمان چنددقیقه طول نکشیده که زایمان کرده خیلی راااااحت الانم هیچ ترسی دیگه ازبچه آوردن نداره ازبس زایمان دومش راحت بوده😀😉
من از صبحش حس دل پیچه داشتم فکر می کردم دل و روده م ناراحته نگو همون درد زایمان بوده. آخر شب کیسه آبم پاره شد سریع رسوندم خودممو بیمارستان به دنیا اومد. کلا یک ساعت شد! دکتره می گفت چرا اینقدر دیر اومدی!
منم پسرم ۳ سالش که بشه دخترم دنیا اومده
ببین خودت ممکنه اذیت بشی اما پسرت چون زیر دوساله هنوز تو سنی نیست که حسادت کنه و درک درستی از محیط داشته باشه نگرانش نباش
اینارو مشاور کودک به من گفت همین چند روز پیش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز