ساعت 5 صبح خوابیدم 9 از شدت دلپیچه و شکم درد بیدار شدم حالا دستشویی هم مشترک با خانواده شوهرم ب زور رفتم اومدم بیرون دوباره رفتم یعنی ب کل س بار رفتم اونم پشت سر هم دوباره میخوام برم خجالت می کشم یعنی بهم بگن بین یبوست و اسهال کدوم انتخاب میکنی میگم یبوست😭😭😭😭
تو رو خدا ب اسمم گیر ندین ی غلطی کردم دیگه بعدش نتونستم هیچ غلطی بکنم نی نی یار هم تغییرش نمیده (بخاطر ذوقی ک اولین بار دو تا خط پررنگ افتاد نزدیک ۲۰ تا بی بی چک زدم باهم ذوق کرده بودم)هنوزم عاشق بی بی چکم😂
من بودم میرفتم به مادرشوهرم میگفتم مریض شدم.کلی هم نازمیکردم براش😁
مادر شوهر میگه اه دختر عنتر. چ لوس😂😂
تو رو خدا ب اسمم گیر ندین ی غلطی کردم دیگه بعدش نتونستم هیچ غلطی بکنم نی نی یار هم تغییرش نمیده (بخاطر ذوقی ک اولین بار دو تا خط پررنگ افتاد نزدیک ۲۰ تا بی بی چک زدم باهم ذوق کرده بودم)هنوزم عاشق بی بی چکم😂
😳 فعلا برو دستشویی ولی اینجور نکنید با من بخدا به این پسرا که توانایی یه خونه جور کردئ ندارن بگید با ازدواج نکردن اتفاق خاصی نمیفته ها دختر مردمم اینجور دلش رو بند نگیرید و آرزوهاش رو به باد ندید
آزاد شدم خوشحالم ننه 😃😃😃اانشالله آزادی قسمت همه 😁این بازگشت ظفرمندانه را از حبس سه چهار روزه به خودم تبریک میگم بحث سیاسی نکن میدونی که منم میدونم اونا هم میدونن پس من رو ننداز تو حبس سر چیزی که همه میدونیم
آخ گفتی. من چندسال با مادرشوهر تو یه واحد زندگی کردم اتاقمون سرد بود سه تایی تو حال میخوابیدیم. مادر شوهرم انقد فضولی کرد. منی که سالم وسرحال بودم افسردگی گرفتم و میگرن. مریض که شدم تو روم گفت ما عروس میخوایم نه مادربزرگ