حالا فهمیدم شوهرم جلو خونوادش پشت سرم مسخرم میکنه من یه عادتی دارم وسیله برقی به کسی امانت نمیدم چون وسیله برقیه فردا خراب میشه بری دعوا کنی که درستش کنید حالا پدرش پیله کرده فلان وسیله رو میخام شوهرم گفت بش گفت نه نمیدم بدون اجازه من باجروبحث ازکمد ورش داشت بردش من باید به این چی بگم هم عروسم چند روز پیش یه وسیله خراب تعمیر رفته بشون نداد شوهرش هم هیچی نگفت ولی منه بدبخت هر چی بگم فایده نداره یکم پیش دعوا کردیم دیگه وقتی رفتیم خونشون به خونوادش میگه فلانی (ینی من )میگه وسیله خودمه نمیدم میگفت میخندید وقتی اومدیم گفتم لابد خیلی پشت سرم مسخرم میکنی هیچی نمیگه میخنده دیگه بخدا حس کردم هیچکسو ندارم اون از خونوادم که دختر شوهر بدن دیگه کارش ندارن آخه به دیگه تکیه کنم نه خدت بم بچه ای نداد که تنها نباشم دلم میخاد از اینجا برم جایی هیچ کس پیدام نکنه دلم پره 😢😢