بچه ها خونه ى پدرى من خيلى بزرگه وخيلى قشنگه و وضع پدر خوبه..داداشم بعد از اينكه ازدواج كردن بابام يه خونه ى جدا گونه به داداشم پيشنهاد داد ولى چون خونه ى پدر سه طبقه بود و خيلى بزرگ و قشنگ تر بود زن داداشم خواست اونجا بمونه و پدر و مادر من هم قبول كردن...بعد از ازدواجشون هيچ خرجى رو دوششون نبود و حتى زن داداشم غذا نميپخت و ميومد از خونه مادر ميبرد يا مهمون خونشون ميومد وسايل خورد و خوراك و پذيرايى رو از خونه ى مادرم ميبرد و از مهموناش پذيرايى ميكرد مامانم اصلا چيزى نميگفت و مشكلى نداشت منم تا اينجاش اصلا كارى نداشتم چون واقعا به من ربطى نداشت....ادامه دارد
لایک 😚
واه چه پررو،خو؟
ماهم همینطوریم پدرشوهرم سه طبقه داره خودشون اصرار کردن اینجا بشینیم و چون شوهرم فعلا دانشجوعه خرج زندگیمون باهمه حتی وسایل پذیرایی ولی ما چیزی نگفتیم خودشون میدن
خوب
خب
خب
ادامه
تا اینجا که خوبه روال زندگی ما هم با خانوادم همینه هممون یه ساختمونیم خرج با پدرخدابیامرزم که البته بعد از ازدواج مجددم خرج ما تقریبا جدا شده شوهرم خوشش نمیومد
چه پدرو مادر خوبی
تازه نهارشامم نوبتی میپذیم هروقت هرکی تو حالش بود میپزه همیشه هم باهم غذامیخوریم
خوبه. مامان بابای خوبی داری
هر دختری این شانسو نداره ک پدرشوهرش هواشونو داشته باشه
باریکلا
چه پدر مادرهایی
من کلا ازاین سیستم خوشم نمیاد چه پدر خودم چه پدرششوهرم الحمدالله از هر دوخانواده هم دوریم و این دوریو دوستی پا برجاست
وا بقیه اش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
