بچه ها ۲روز پیش جاریم خونمون بود یه چیزی گفت مربوط ب پارسال فهمیدم شوهرم بهم دروغ گفته اصلا جاریمتعجب کرد گفتم شوهرم یچیز دیگه گفته امروز ک شوهرم اومد بهش گفتم جاری بهم اینجور گفته راسته گفت اره 😭اصلا اون اتفاقی ک افتاده برام مهمنیس سر این دعوامون شد ک گفتم چرا اصلا بهم دروغ گفتی اونم حق بجانب فحشم میداد و میگفت دوس داشتم رفت بیرون خیلی ناراحتم نمیدونم چیکار کنم اون اتفاق مربوط ب خودمون و خانوادش بود ...شوهرمهیچوقت نازمو نمیکشه و پا پیش بذاره نمیدونم چیکار کنمشهر غریبمو بچه کوچیک دارم نمیادم از دلم در بیاره نه دروغشو نه فحشاشو💔💔
همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏
عزیزم خودتو ناراحت نکن من امروز قرار بود برم اضافه کار از ۶ صبح دیشب میگه وای من چطوری صبح بیدار شم تورو ببرم منم صبح ۸ رفتم خیلی ناراحتم والا دودستی پولمو میدم عوض تشکر تازه غر هم میزد
خدایا قدرتی بهم بده بتونم خاطرات و کنایه ها رو فراموش کنم و بی خیال باشم
آخه چیزی که گذشته و تموم شده چرا دوباره مطرح می کنی،حالا مثلا مچشو گرفتی خوب شد؟خودتو اذیت کردی تو شهر غریب، خوب اونم جا خورده شما فهمیدی دروغ گفته،عکس العملشون اکثرا مردا همینه،حالا صبر کن شاید خودش پشیمون شد اومد.