امروز دخترم تو سرویس مدرسش خوابیده، بعد تو خواب حس کرده که آره،،، یهو از خواب پریده و‌دیده ای داد و بیداد تو ماشینه،،، اینقدر خندیدیم، میگه من دیگه از راننده سرویسم خجالت میکشم، حالا چکار کنم
یه بارم مانتو جلو باز پوشیده بودم با شلوار لی از ماشین پیاده شدم رفتم شیرینی خریدم کلی کلاس و افاده اومدم نشستم تو ماشین دیدم زیپ شلوارم بازه😟شورتم فسفری😢دیدم ملت نگاه میکننا
ماامشب مهمون داریم مامانم گفت غذاخونگی درست کن مثل ماکارونی ایناچون بیشترلازانیا واینجورچیزادادم اینبار...بعدخااصه قرارشدماکارونی شوهرم صب گفت نه من روم نمیشه جلومهمون ماکارونی بذارم یا کباب میگیریم یاجوجه منم الابلا گفتم باباچرااخه یه دورهمیخ حالا گفت نه زیادم درنمیاد همون کباب خوبه ومن بلخره تسلیم شدم.حالااومدیم خونه الان میگه حساب اشتبا کردم کباب خیلی زیادشد ماکارونی بذار 😑 بعددودیقه بعداومده میکه نه مهمون برکت داره حبیب خداست..اخرم داد بیدادکردیم وقرارشدک نخره ومن هرچی دارم درست کنن ماکارونیم ندارم 😂😑😑من چکنم ازدست این
چند روز پیش شوهرم که رفت سر کار رفتم دستشویی چند دقیقه نگدشته بود که زنگ در رو زدن فکر کردم شوهرم چیزی جا گذاشته برگشته از همونجا داد زدم دستشوووییی ام الآن میام رفتم که درد باز کنم دیدم هیچ صدایی نمیاد شک کردم از چشمی در نگاه کردم دیدم آقایی که هر ماه میاد آسانسورو چک میکنه پشت دره یعنی آب شدم رفتم تو زمین هااا
منم ندارم امروز قرار بود بریم دادگاه اقدام واسه طلاق اون ب من میگفت تو برو درخواست بده من ب اون میگفتم نه تو برو اینگونه شد هیچ کدوم نرفتیم دادگاه 😒
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
