یه حس غریبیه
دلم برای بچه میسوزه و نمیخام بیارمش تو این دنیا
اما اینکه دارم ازین سالهای توان و ظرفیت مادرشدن هم میگذرم غم انگیزه و کمی ترسناک... دلم میگیره خیلی
شاید حس خوبی بود
اما من حتی یکبارم تجربه نکردم ببینم میتونم یانه
ببینم چقد توان باردارشدن دارم
من از تجربش گذشتم، بخاطر انسانی که دلم براش سوخت و نخاستم که بیاد....نخاستم بودن بگیره و رنج و درد رو تجربه کنه، بیماری و هجران و مرگ و همه آلام انسانی رو.
دارم میگذرم از آخرین سالهای قدرت باروری و مادرانگی، تلخه خیلی....اما بخاطر عشقم ب اون موجود پاک و نحیف نیامده سعی میکنم بگذرم ازش