عشق اولم پسرخالم بود منو مثه خاهرش میدید.امامن نع😒😒😒😒
بهم گفت تومثه خاهرمی خعلی کمکم کردی.توکنکورم کمکم کردی.ازخاهرم برام باارزشتری😥😥😥وختی این حرفارو بهم میزد ازخودم متنفر میشدم بخاطر اینکه عاشقش بودم.فک میکردم دارم بهش خیانت میکنم😭😭😭😭.کاش سرنوشت طوره دیگه ایی بود.کاش میان حقیقت وجرئت جرئت روانتخاب میکردم.وحالا حقیقتی که توش زندگی میکردم یک لبخند پوشالی وآرزوی سلامتی براش نبود.عاشقشم ولی وختی میبینم باهاش خوشبخته دیگه نگرانش نیستم.سپردمش ب دستای مهربونتر وامن تر ازخودم.این دیالوگو چندینبار توی فیلماشنیدیم اگه دوسش داری بزار آزاد باشه.منم همینکارو کردم😢😢
چاقوی کیک عروسیشو ب آبجیش نداد ومن رقصیدم وشاباش گرفتم وبهش دادم.پیشونیمو بوسید وتشکر کرد.ازخودم متنفربودم که دارم باحسم بهش خیانت میکنم اون منو مثه خاهرش میدید😢😢😢😢😢
ی عکس دونفره بچگی دارم که من یک سالمه تو خونشونم نشستم رو مبل واونم ۸.۹سالشه ونشسته پیشم ودستش دور گردنم وی عکس یادگاری معصوم وپاک
منوهمش توخیالات خودم تصور میکردم توکلیپ خودمون این عکسو اولش میذاریم ومیگیم دیدید ازاول تاآخرش باهمبویدم وهستیم وخاهیم بود😢😢😢😢
اما....😭😭😭
امیدوارم خوشبخت باشه تاآخر عمر.وخداهم عشق اونو از قلبم بندازه بیرون.دیگه خستم.۲۰سالمه.اما اندازه ی کوه درد کشیدم ازهمه چی