خونه

شوهرت چند سالشه آخه معمولا گفتن ابنجور مسائل به سنهای مختلف فرق داره 

پس عزیزم اگه قبول داری دل رو بدریا بزن و شوخی شوخی بگو خونه رو نصفشو بنامت بزنه.انقد که تو اعتماد داری اگه اونم بتو اعتماد داشته باشه اینکارو میکنه.ولی حرف قواله اینا نزن از خودت بگو

دلیل اینکه میگه برگرده همچین چیزی بگه این کلا عادت مرداست..توجیه نکنن چیکار کنن؟!!

چه ربطی داره  به جدا شدن  همین العان بهش بگو اگه خونه رو عوض کردی تکلیف او یک دونگ من چی میشه عزیزم  چی کارش کنیم منتقل کنیم به این یکی خونه دیگه 

ان شاالله که تو زندگی همیشه جواب گذشتت رو بگیری چون من از بس برای بقیه گذشت داشتم و بعدش بدجوری تاوان دادم حالا خودخواه شدم هر وقت آدمای با گذشت و مهربون میبینم همیشه دعا میکنم هیچ وقت شکست نخورن تا عوض نشن چون اینجور آدما خیلی کم شدند 

مرسی بانو.

خیلی جدی باهاش برخورد کن بدون دعوا گریه یا حتی ناراحتی خیلی خیلی جدی حواست باشه مرد بالا سی سر اینچیزا ناز نمیکشه فقط منتظر یه بحث کوچولوئه که شر درست کنه و نزنه 

طرف معامله شما خدا بوده.

خداروشکر مامانم هم همیشه میگه همینکه شوهرت درکت میکنه و پشتته خودش نعمت بزرگیه ولی دست خودم نیست خیلی وقتا فکرای تلافی کردن و ... میاد تو ذهنم دیگه هم به این راحتیا حاضر به خوبی کردن نیستم همیشه ذهنم داره حساب میکنه فلانی این کار رو کرد آیا ارزش داره تو این خوبیو بهش بکنی 

شاید اگه بگم بگذر بگین شعاره،ولی تنها چیزیه که ارومتون میکنه.من سالهای گذشته خیلی سختی کشیدم فقط خدارو داشتم با شوهرم.نه مادری نه خواهری نه پدری.بابت تمام نبودنهاشون ازشون کینه داشتم و همیشه بیمار بودم بخاطر استرس ها و فکرهام.الان چند ماهیه که گذشتم و فراموششون کردم.خیلی راحتم هر چند جای خالیشون حس میشه ولی دیگه برام مهم نیستن.

استارتر عزیز ببخش که خارج از بحث شد

راستش دقیق نمیدونم چی بگم این جور فکرا معمولا مال زنهای خوب و بسازه من خودم موقعی که عقد کردم تو قباله نوشتن سه دنگ از خونه آینده داماد اولش اصلا برام مهم نبود ولی تو همون مدت یه چیزایی ازشون دیدم که گفتم تا سند سه دنگ رو ندین دستم نه عقد محضری میکنم نه عروسی همون موقع گرفتم 

قیمت یه دونگ تو قباله ذکر شده؟مثلا گفته شده یک دونگ از خانه ای به مبلغ ۸۰۰ میلیون؟

چون میتونه بگه این خونه این مبلغه ولی تو قباله این مقدار نبوده

البته به قیمت روز میشه.مثلا خونه سی سال پیش که بوده ۴ میلیون حالا ۴  میلیارده.اون قیمتم تغییر میکنه

منم شرایطم مثل شما بود دودانگ خانه که خریده شود

بعد شوهرم خونه رو خرید ونزد به اسمم.

دوسه بار آروم بهش گفتم وقبول نکرد

منم بی تفاوت شدم .بعد یه روز اومد بهم گفت برو دفترخونه کاراشو کردم وبعدم برو سندت رو بگیر

بعدش فهمیدم اگه نمیکرد دستم به هیچ جا بند نبود.یعنی از نظر قانونی.

حالا شما قدم اولو بردار وحرفت رو بزن ولی نه با دعوا ودلخوری