قبل از عید خاستگاری داشتم که مادر و خواهرش اومدن خونمون یروز دیگش هم یه خواهراش اومد محل کارم و قرار شد بعد تعطیلی عید زنگ بزنند و پسرشون را بیارن تا امروز که متوجه شدیم اشتباه اومدن و برای اون خواهرم اومده بودن (بابام دوتا زن داره)
عصر خوابیده بودم وقتی شنیدم همون زیر پتو اینقدر گریه کردم که وقتی بابام رفت چشام قرمز شده بود من کلی تحقیق کرده بودم اخه چرا من باید اینقدر ضربه روحی بخورم ای خداااااااااااا
عزيزمم
بيخيال بهش فكر نكن قسمتت نبوده سختش نكن برا خودت
خب مگه حالا آدم قحطه
انشالا یه قسمت خوب گیرت بیاد
برا شما کیس مناسبتر تو راهه❤
واااااااای تریلی از رو آدم رد بشه اینقد ضایع نشه 😓😓😢 عیب نداره بگو خداروشکر پسره خیلی چندش عوضی بود 😕
حالا ماها که شوهر کردیم چ گلی به سرمون زدن انگار
😐 خوشحال باش همچين خونواده خنگي دنبالت نبودن
مگه خونتون اومدن تورو ندیدن؟ همون موقع نگفتن؟
گریه نکن عزیزم هرکس ک قسمتت باشه ب وقتش میاد..
واااا چطوری اشتباه شد
پدرتون اومد گفت؟
چند سالته
خواهرت چند سالشه
