دقیقااااااا همه ی حالت های منو داری همشووووووو
من می ترسیدم سرد بشیم چون نتونم خوب رابطه برقرار کنم
از سزارین،بزرگ شدن شکم از بزرگ شدن بینی و ورم صورت
از همههههه چیش می ترسیدم
شوهرمم عاشق بچه بود
دیگه از چند ماه قبل تصمیم جدی گرفته بودیم بعد عید اقدام کنیم
آخه چون من نگران بودم،هی یه ماه یه ماه میگفتم بیا بزاریم برای ماه بعد
یهو فهمیدم باردارم،و بچمون نا خواسته بود
ولی الان خیلی خوشحالم،چون دیگه از نگرانی ها خبری نیست
به قول شوهرم،خدا دیده ما دست دست میکنیم،گفته بزار خودم بندازم تو دامنشون خخخخ
البته این عید که اومد،دوسال تموم شد که خونه دارم و ازدواج کردیم
شما چند سالته که اینقدر زود بفکرشی؟؟