سلام
يادتونه تاپيک زده بودم راجع به گلاي نرگس توي باغچه....
بالاخره معجزه شد و قبل از تموم شدن بهار خدا دختر کوچولومو بهم بخشيد
اين تاپيکو زدم که همه اونايي که مثل من چشم انتظارن و بنده هاي خدا نااميدشون کردن اميد تو دلشون زنده شه و باور کنن معجزه هميشه امکان داره
با وجود اندومتريوز فيبروم چسبندگي و....
و يه توده توي سينم که بهم اجازه انجام اي وي اف هم نمي دادن درست تو لحظه اي که حتي فکرشم نمي کردم فهميدم باردارم،بارداري خيلي سختي داشتم و هر لحظه بيم از دست دادن بچمو داشتم اما همش ته دلم مي دونستم اوني که داده خودش هم نگهش مي داره
از شرايط پزشکيم لطفا نپرسيد،مايل نيستم زياد توضيح بدم،فقط اينقدر بگم که هردکتري که رفتم حتي روز سزارين که داشتن فرم پر مي کردن وقتي مي گفتم و اخرش مي گفتم طبيعي باردار شدم تعجب مي کردن و با لبخند بهم مي گفتن معجزه همينه ديگه
من خيلي عذاب کشيدم و خيلي نااميد بودم،اين تاپيکو زدم براي اونايي که خيلي خوب درکشون مي کنم تا باور کنن و با نااميدي مثل من خودشون رو عذاب ندن