من هرجا میرفتم میدونستن بند صورت بلدم خونه زن دایی دختردایی زن داداشا دوستا.هرجا میرفتم میگفتن بیا بندمون کن..بابا منم حسشو نداشتم یوقتایی.واقعا حسشو تداشتم.ارایشگر که نبودم فقط بند بلد بودم انجام بدم.به خودم گفتم چرا به همه گفتم بلدم که اینکارو کنن.ازدواج که کردم دوتاخواهرشو و مادرشوهر دارم.گفتم یاخدا اینحام بگم بلدم هر هفته میخوان ازم.چیزی که ازینا دیدم و متوحه شدم خیلیی بیشتر درخواست میکزدن.دیگه لو ندادم راحت.
الانم بافتنی میکنم کفشک درست میکنم عروسک.خودمم شاغلم.باردارم عستم.زن داداشم میگه واس خودشو دختراش کفشک ببافم بدون اینکه بره نخی بخره یا بمرسه وقت داری.منم یه باشه گفتم و تموم.مگه بیکلرم خدایی.
خداوندا دخترم سالم و صالح باشه در پناهت.همه منتظرا زودی نی نی دار شن الهی.