یاد این افتادم تو مهمونی بچه سرما خورده بود اب دماغش ول بود همش کنار من نشسته بود😕یه دفعه با چادرم دماغشو پاک کرد😷
تازه سر سفره ابرومو برد یه دفعه صداسگ دراورد پرید رونمو از روی چادر گاز گرفت 😖
شوهرمم عصبانی شد بعدا یه جا گیرش اورده بود زده بود پس کَلش😝