بابای من چی بگه که جاریه دختر داییم میخواد از دوم بره خونش خانواده داییمو دامادشم از هفته دوم میرن تا سیزده بدر
بعد ما که بچه هاشیم بخاطر شلوغی بیخیال خونه بابا شدیم برنامه سفر ریختیم
بنده خدا فقط یه تومن رفته گوشتو مرغ خریده
زهرمار بخورن بابام داره پول جمع میکنه زودتر واسه من جهاز بخره خواهرمم بارداره سیسمونی میخواد چقدر این مردم بیشعور شدن