میدونید خانواده شوهرم ازم متنفرن درحدی که بهم تهمت زدن که شوهرم طلاقم بده از کارشون هم تاالان پشیمون نشدن اوایل شوهرم ازشون متنفربودم خب حقم داشت هم بخاطر اون حرفا هم بلایی که سرمن اومد بعد حرفا آرامبخشا از حال رفتنا خونریزی کردنا کابوسایی که تا الان ادامه دارن الان شوهرم خانوادش دیگه اونم دوست ندارن منم میخوام یه کاری کنم بگید درسته یا نه یا اینکه من خرم
خیلیا اینجوری ان الان من دیدم. به یه بچه خیلی میرسن وكمكش میكنن اما اون یكی رو ن. این چیزا كم نیست. تو و شوهرت پشت هم باشید واستون كافیه خونواده خودتم كه هستن. بنظرم نمیخواد سمت دعا و این چیزا بری فقط از خدا ارامش توی زندگی رو بخواه انشالله هر روز بهتر از دیروز باشید مطمءن باش اگه اونا خطا كرده باشن جوابشم میگیرن. حق مادر پدری چیزیه كه اون دنیا هم ازشون پرسیده میشه و باید جواب پس بدن. در رابطه با بدیاشون فقط میشه گفت رابطتونو كمتر كنید كمتر برید وبمونید پیششون.
کلا قطع رابطه کردیم واسه همین شوهرم غصه میخوره الانم به لطف زن داداشم نکبتم شوهرم پاشو خونه خانوادم نمیذاره باخانوادم مشکل نداره ها ولی چون زن داداشم بالاخونه بابامه و پایین همش تلپ بعد یه دعوا پاشو نذاشت کلا رسما تنهاست من و خودش
نمیدونید بعضی موقع بهش میگم بیا جداشیم بلکه دوباره بخوانت هرچند صددرصد اینجوریه عاشقش میشن کلا بااینکه من خر دلم میسوزه و اونا گناهکار بازم خم به ابروشون نیوردن و تازه اونا طلبکارن