سارینا جان این اسمها به پیشنهاد من:
ماکان فارسی نام پسر کاکی از حکام مزندران در قرن چهارم
ماهان فارسی روشن و زیبا چون ماه، نام شهری در استان کرمان، نام پدر سهل از بزرگان مرو بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه
متین عربی دارای پختگی، خردمندی و وقار، استوار، محکم، از نامهای خداوند
محسن عربی نیکوکار، احسان کننده،از نامهای خداوند
مهبد فارسی مهبود- سرور ماه،کناییه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است - از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیرانوشیروان پادشاه ساسانی که به ریختن زهر در غذای او متهم و کشته شد
مبین عربی آشکار - پیدا
مهرسام فارسی پسر خونگرم و مهربان ، مرکب از مهربه معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است.
پارسا فارسی پرهیزکار، مؤمن
امیرپارسا فارسی,عربی مرکب از امیر و پارسا ، حاکم خداترس
رسا فارسی به صدای واضح که به راحتی قابل شنیدن است گفته می شود، بلیغ ، واضح ، کنایه از شخص رشید و خوش قد و قامت
کسا عربی عبای ضخیم
محمد پارسا فارسی,عربی مرکب از محمد به معنای بسیار ستایش شده + پارسا به معنای زاهد و با تقوی است
هیرسا فارسی پارسا
جور می کند خدا در و تخته را با هم. آنطور که تو و مرا... تو خاطره ساز و من خاطره باز