یکی از دلایل آرامشم اینه که مهم نیست که دیگران چه فکری در موردم میکنن دیگران اگه فکر کردن بلد بودن یه فکری به حال خودشون میکردن. اگه با نظرام مخالف بودی روم ریپلی نکن چون من نظر خودمو دادم به کسی مربوط نی حتی شما دوست عزیز🤔 من اینجا دنبال شاد کردن شمام پس تو شادیاتون دعوتم کنید به تاپیکتون 😉 اگه دیدی دلت گرفته و کسی نیست باهاش درد و دل کنی و فک میکنی تنهایی بهم پیام بده من همیشه اینجام منتظر تو😊 شاید سنم کم باشه اما تجربه زیاد دارم 😎😁 در اخر (خنده برلب میزنم تا کس نداند درد من ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت 😊)
یکی از دلایل آرامشم اینه که مهم نیست که دیگران چه فکری در موردم میکنن دیگران اگه فکر کردن بلد بودن یه فکری به حال خودشون میکردن. اگه با نظرام مخالف بودی روم ریپلی نکن چون من نظر خودمو دادم به کسی مربوط نی حتی شما دوست عزیز🤔 من اینجا دنبال شاد کردن شمام پس تو شادیاتون دعوتم کنید به تاپیکتون 😉 اگه دیدی دلت گرفته و کسی نیست باهاش درد و دل کنی و فک میکنی تنهایی بهم پیام بده من همیشه اینجام منتظر تو😊 شاید سنم کم باشه اما تجربه زیاد دارم 😎😁 در اخر (خنده برلب میزنم تا کس نداند درد من ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت 😊)
چقدر دردآور است میخواهی خوب باشی که میخواهی با همه مهربان باشی اما بد فهمیده شوی و بد قضاوت شوی اما با تمام این قضاوت ها مهم نیست من برای خودم زندگی میکنم به عشق خدایی که از همه چیز آگاهست.
(متاسفانه) امروزه در حوزه علمیه، دروس اخلاقیِ عملی و سیروسلوک الی الله و عرفانِ شهودی،بطورکلی ترک شده است. (درحالیکه) آنچه (در حوزه) باید مهم باشد تربیت طلاب به تزکیه وتهذیبِ اخلاقِ عملی وعرفان شهودی است که ماراآشنابحقیقت اسلام میکندوانسانیت رابمامینمایاند.دورانی ک حقیر،نجف تحصیل میکردم نه تنها این دروس طالب نداشت بلکه منع میشد.درس اخلاق نبود،تفسیر وبیان معارف نبود،مطرود وممنوع بود،فقط جمال الدین گلپایگانی بودوبس،اوهم وقتی به نماز می آمدعبا برسرمیکشیدوازعارف بودن اوکسی خبرنداشت وگرنه اوراازنجف بیرون میکردند.بعضی از کتابفروشها که خرید و فروش کتب فلسفه را به نظر برخی مراجع حرام میدانستند کتابِ اسفارملاصدرا رابا انبر برمیداشتند تا دستشان نجس نشود! خدامیدانددرمدت اقامت درنجف،مورداصابت چه تهمتها بودیم و تحمل چه مشکلاتی نمودیم و باچه مرارتها و تلخیهای حقیقی روبرو بودیم.امید میرفت بعدانقلاب درحوزه برای تدریس اخلاقِ عملی ومعارفِ شهودی تاسیساتی نوین برپاشود آنهم نشد! بعدانقلاب، حقیر کتاب لب الباب درسیروسلوک رانوشتم(باموضوع عرفان وسیروسلوک). روزی ازحوزه آمدندوگفتندشما۲کتاب دیگربنویسیدیکی مختصرترازلب اللباب ویکی مشروحتروعمیقتر،تابرای طلاب تدریس شود، گفتم منعی نیست ولی خواندن این کتابهاتااندازه ای مفیداست ن بتمام معنا؛ آنچه جان حوزه هارا زنده میکندوروح اسلام رازنده مینمایدتدریس حکمتِ عملی وتربیت طلاب به عرفان شهودی است ک بنیاداولیه نفوس راتغییر میدهد وآنان رابه طهارت واقعی وحقیقی میکشاندواگرحوزه اینطورشود حاکمانی تربیت میشوندکه مثل دستپروردگان حقیقی رسول و حواریینِ امیرالمومنین علیهم السلام میشوندوقادرندباطهارت ونفس زکیه تاثیر بسیارعمیق درمردم کشورودنیا بگذارندوبه اسلام واقعی سوق دهند.پس ازمدتی جواب آمد که اخلاق وعرفان عملی مرز ندارد ک دسته بندی و تدریس شود!امااین جواب کامل نیس زیراهمانطورکه فقه و اصول و عربی مرزدارد،عرفانِ عملی واخلاقِ شهودی هم مرزداردوبایددنبال اهل خبره ش رفت وبدین بهانه حوزه راازین علوم خطیره ک حکم اساس وبنیان را دارندتهی وخالی نگذاشت.باذکراین مطالب علت اختفای علامه طباطباییهاووگلپایگانیهامشهودمیشودحتی بعدِانقلاب...(بخشی از کتاب روح مجرد اثرعلامه طهرانی رحمه الله)