ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
منم خیلی اعصابم ازین رفتارش خرد بود تا باهاش حرف میزنم و یه چیزی مطابق میلش نیس حرف نمیزنه در موردش هرچی هم میگم من منظوری نداشتم یا چرا ناراحت شدی میگه من ک چیزی نگفتم
پریشب خیلی دلم گرفت ازین کارش به خاطر یه کلمه اینجوری رفت توی قیافه میخواس جمعه مون رو خحراب کنه صبر کردم تا خوابش ببره پاشدم رفتم تو اتاقم زدم زیر گریه دفترمو برداشتم و طبق عادتم داشتم از دلخوریم مینوشتم که پاشد اومد توی اتاق با عصبانیت که مگه من چیکار کردم تو اینقد حساس شدی
منم گفتم خب مگه من چیز بدی گفتم چجرا تا من باهات حرف میزنم اینجوری میکنی من اصلا نمیخوام هیچی بگم بهت بخاطر این اخلاقت
اونم یهو زد به دیوونه بازی که اره من حرف میزنم میشم ادم بد نزنم میشم ادم بد کاری بکنم بدم نکنم بدم مرده شور منو ببره که اینقد توی این زندگی اضافی نباشم تورور اینقد خفت ندم
خداانشالله یه نی نی نازوتپلی بندازه تودامنت منم 6ساله اقدامم ولی خبری نشده بخاطربچه حساس شده بودم مدام باشوهرم دعواداشتم سرهرچیزالکی دیگه روخودم کارکردم
فرشته کوچولوي مامان…امروز خيلي به يادت بودم..خييلي با ياد خنده هات با ياد نگاهت بغض کردم…خوشگل من.خواهش ميکنم از خدا اجازتو بگيرو اينماه بيا تو دلم…قول ميدم بهترين مامان دنيا باشم واست
و ادامه داد که...اره من از همون اول هم وصله نچسب بودم. من باعث شدم توبه خواسته هات نرسی به خانواده تون نمی خورم به تو نمی خورم من هرچی میدوئم که به خونواده تون برسم نمیرسم مگه من برا خودم چی خواستم من همه کار برا زندگیمون کردم.تا تونستم از خودم زدم تماما تلاشمو کردم که تو از کسی کمتر نباشی و من همونی بشم که تو میخوای
بعدشم زد زیر گریه که خدا کنه من بمیرم که تو اینقد عذاب نکشی توی این زندگی اینقد اذیتت نکنم اینقد مجبور نباشی منو تحمل کنی.باعث شدم سرافکنده بشی پیش همه باعث شدم ارزو به دل بمونی. منم گریه م گرفت ازین کارش اخه ما اصلا توی زندگیمون مشکلی نداریم.یعنی اینجوری به نظر میرسه با هم خوبیم شوهرمم خیلی راضیه و بگو بخند میکنه خداروشکر همدیگه رو هم خیلی دوست داریم البته اوایل خیلی سختی کشیدیم ولی الان 2 سالی هست سر وسامون گرفتیم فکر میکردم دیگه مشکلی نداریم نمیدونم این حرفای شوهرم برا چی بود من هیچوقت اونو با کسی مقایسه نمیکنم هیچوقت غر نمیزنم هیچوقتم ازش چیزی نمیخوام که نتونه برام محسا کنه خیلی دلم براش سوخت پریشب بغلش کردم گفتم این حرفا رو نزن من بدون تو نمیتونم زندگی کنم من ازین دنیا غیر از تو هیچی نمیخوام ولی اون بازم گریه میکرد میگفت تو هیچوقت منو به عنوان شوهرت قبول نداشتی هیچوقت شوهر ایده ال تو نمیشم هر کاری بکنم تو منو قبول نداری
بنظرتون بچه ها این حرفا از کجا نشات میگیره؟؟؟ما توی زندگیمون بنظر میاد هیچ مشکلی نداریم چرا این حرفا رو بمن میزنه چن بار دیگه هم گیش اومده بود که اینا رو بگه ولی خب اون ماله موقعی بود که خیلی بدبختی داشتیم
هم اعتمادبه نفسش پایینه هم شمامحبتتوبایدبیشترکنی نزاراحساس کنه کسی ازش سره والاچیزدیگه بگم میریزن سر ...
من خیلی باهاش مهربونم همه کار براش میکنم هم زبونی هم عملی ...زبونی که همش دارم قربون صدقهش میرم عملی هم که تا از دستم برمیاد پایه ش هستم و طبق میلش عمل میکنم نمیدونم چیکارش کنم دیگه اصلا