شوهرم امروز خیلییییی کار داشت ساعت ۵:۳۰ صبح رفت
همین نیم ساعت پیش اومده
جمعه تولد شوهر خواهرشوهرمه
از وقتی شوهرم اومده خونه بسته ب زنگ بیا بریم من برا شوهرم کادو بخرم
بخدا شوهرم چشاش کاسه خون شده بود از بیخوابی و خستگی
گفتم بمون فردا برو
ب خواهرش گف خسته ام فردا میریم
گف من فردا کار دارم و...
چرا درک ندارن بعضیا😏