يه بار ما ميخواستيم يه مسافرتي بريم اون موقع مث شما دويست و شيش داشتيم صندوقش جانداره كه همه وسيله هامون انداخته بوديم صندلي عقب كامل پر بود زن عموم زنگم زد گفت دختر منم برسونيد تا اون شهري كه ميريد گفتم شرمنده جانداريم پره صندلي عقب
بعد عصر اومد خونمون كه ببينه واقعا حاداره ماشين يانه😒ديد كامل پره تازه ميگفت يه ذره جمع و جور تر بچين جاميشه ها
منم گفتم نه با اتوبوس بره خب اذيت ميشه تو ماشين ما
واقعا مسافرتم بخواهين بريد كه جا نداره ماشينتون مكه باربند داشته باشه واسه وسيله ها