سر چه چيزايي تو خانواده لوووو رفتين😂😂❤️🌈🥊🥊🥊
من با همسرم قبل از ازدواج دوست بوديم
توي خانواده ي ما دوست پسر داشتن و اين چيزا ممنوع بود...و جزاي سنگيني داشت🥊🥊🥊
خلاصه يه بار من داشتم باهاش تو خيابون ميرفتم يه دفعه ديدم يكي از فاميلاي مامانم داره از رو به رو مياد جايي كه اصلا فكرشم نميكردم آشنا باشه خلاصه داشتيم شادو خندان ميرفتيم سرمو بلند كردم...تو دلم گفتم وااا مصيبتااااا ..اب دهنمو به زور قورت دادم گفتم خدايا الان دقيقا چه خاكي از چه نوعي بريزم به سرم...يه دفعه تا چشمم افتاد تو چشمش از دور با سرعت از دوست پسرم فاصله گرفتم فكر كنين وسط خنده من گل به دست قدمامو تند كردم اونم دنبالم ميومد ميگفت هوووي كجا ميري ديوونه چرا اينجوري ميكني...برگشتم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم اقااا توروخداااا من ابرو دارم با چشمم بهش اشاره ميكردم گفت اين ادا اصولا چيه،گفتم اقا محمد توروخداااا مزاحم نشو😂😂😂انقدرهول كردم اسمشو گفتم 😂😂😂اين گلتم بگير من اصلا اهل اين چيزا نيستم...اون فاميلمونم ديگه رسيد بهمون خدا خدا ميكردم اسممو نگه محمد
يه دفعه رفتم سمت اون فاميلمون با بغض گفتم چه خوب شد ديدمتون اين اقا مزاحمم شده
محمد اينجوري شد😳ولي گرفت چيشده عذرخواهي و رفت😂اون خانمه هم با حالت نگاهش كه يعني خر خودتي گفت اين جا چيكار داشتي دختر خوب چرا تنهااا مياي منم هول كردم باز گلو🌹 گرفتم سمتش گفتم بفرماييد😂😂😂😂❤️
البته نامردي نكرد به مامانم گفت و اونجا بود كه من لوووو رفتم...جالب اينجاس محمد بعدش باهام قهر كرد چرا گلو دادي بهش😂😂😂❤️١٦سالم بود🙈😁اونم نه از شونزده ساله هاي الان
با سيبيل ميرفتم سره قرار
هنوزم بعده اين همه سال يادمون ميفته كلي ميخنديم😂😂😂😂🌈