شوهرم کارش ی شهر دیگس در هفته ی روز میاد وفتیم میاد خیلب با هام سرده و همش عصبیه حتی بچش وقتیم اونجاش ز نمیزنه کارش ی جوریه ک منو نمیتونه ببره اونجا جای مسکونی نیست خودشم توی کانکسه من حتی نمیدونم کیا میاد شهرمونو میره اونجا روستا زیاد داره ک فامیلاش اونجان من از هیچیه شوهرم سر درنمیارم ک اونجا کجا میره نمیره ساعت ۵ تعطیل میکنه ولی حق اومدن ب شهر و نداره وقتیم میره اونجا ی خطش کلا خاموشه ی خطشم ک کلا در دسترس نیست رابطشم خیلی باهام کم شده حتی اون روزابب ک میادم باهام رابطه نداره