سلام من باید بعد از تعطیلات برم دکتر تا بهم قرص بده که سقط کنم ولی میخوام خودم زودتر تو خونه سقط بشه. زعفران خوردم ولی فایده نداشت. چی بخورم که زود سقط بشه؟
چای اویشئ و پونه. فقط حواست باش خوئریزی شدید شد فورا بری بیمارستان
روزی پسری مادر خود را در کوه رها کرد تا گرگ او را بخورد خداوند به حصرت موسی امر کرد که یا موسی به فلان کوه برو و مهر مادری را تماشا کن حضرت موسی رفت و دید پیرزن با تمام وجود التماس خدا میکند که خدایا من عمر خود را کرده ام در راه بازگشت فرزندم را از گرگ در امان دار در ان زمان باز خداوند به حضرت موسی گفت دیدی بدان من از مادر هم برا شما مهربان ترم و مهر من از مهر مادری هم فرا تر است خدای مهربان تر از مادر به حق بزرگیت یاریمان کن.
شاید ایشون از لحاظ پزشکی مجبور به سقط باشن زود قضاوت نکنید ....گلم به نظر من بذار همون بعد تعطیلات برو دکتر چون اینجوری ممکنه موفقیت امیز نباشه
👈 من مادر یک کودک اتیسم هستم توجه کنید از این بعد در تاپیک های متفرقه ام به سوالات در مورد اختلال اتیسم هست پاسخ نمیدهم لطفا در تاپیک هایی که موضوع شون و عنوان شون اتیسم هست سوال خودتان بپرسید ممنونم که رعایت میکنید منم یک انسانم گاهی دوست دارم از دنیای اتیسم دور باشم و تاپیک های غیر اتیسم بزنم 😊
استارتر میخواد سقط کنه چون ساک حاملگیش خااالیه!!!!!
همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏