منم
بدون بچه هام و حتی بدون همسرم یه ثانیه هم نمی تونم دووم بیارم, اما دلم اون شادی و دلخوشی دوران مجردی رو میخواد, میخوام بدون دلیل از ته دل بخندم. شاید بچه هام یه خرده بزرگ شدن و سختی ها کم شد کارم راحت بشه. دوتا بچه کوچیک دارم بعضی وقتا زیر فشار مسئولیت له میشم.
کاش خواب بودیم و میشد از این خواب بیدار شد
چه ارزوهایی که داشتیم
چه امیدهایی که به باد رفت
من مجردم از بس این حرفا رو شنیدم میترسم از ازدواج
منم اکثرا تنهام
بخاطرتنهاییم بچه دارشدم
شوهرم از پنج ونیم صبح میره تاسه ونیم عصر ناهارمیخوزه ومیخوابه تا هشت شب بیدارمیشه میرع بیرون یه دورمیزنه ومیاد ومن همچنان تنها بااینکه الان خونس ولی هرکی سرش توگوشیه
اصلا هیچ حرف خاصی نمیزنیم خسته ام جرانمیتونم شادباشم وبخندم
خوش بحالت.حالا یه چیزی بگم شاید باورت نشه فامیلامون خیلی بهمون حسودیشون میشه بخدا نمیدونم دلیلش چیه اصنم پولدار نیستیم ولی اصن نمیخام ما پیشرفت کنیم یا شاد باشیم.من دو یازده ماهه اقدامیم برا بارداری ولی حامله نشدم اما هیشکی نمیدونم هر کی میپرسه گفتم خودم نمیخام خلاصه بهانه آوردم ولی مامان ساده ام به دختر داییم گفته نمیدونم خبر ندارم حاملس یا خودش نمیاره به من نمیگه.زن داداشت از دختر داییم شنیده که گفته فهمیدم فلانی خودش بچه دار نمیشه مامانش گفته.
حالا ببین چقد از ناراحتی و مشکلات من خوشحالم.واسه همین کاش طرز فکرشون برام مهم نبود اما اذیتم میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
