هر چی می گذره انگار بدتر میشم
همه هم می گن حتما خیری بوده ... می دونم همه اینها رو .... ولی آروم نمی گیرم ....
احساس می کنم اطرافیان درکم نمی کنن ....
همش فکر و خیال می کنم ... نمی تونم ... دست خودم نیست ....
هر شب گریه می کنم .......
عزیزم درکت میکنم، هر چی بیشتر بگذره بدتر میشی
سعی کن فک نکنی مثل من نشو ، این فکر کردن بهش داغونم کرده
مراقب خودت باش افسردگی میگیری
ورزشو شروع کن ، برو ارایشگاه خوب به خودت برررس ، برو مسافرت، معاشرت کن تا یادت بره
فقط به اين فكر كن كه تنها زني نيستي كه تجربه كردي وآخري هم نخواهي بود
من به اين فكر ميكنم كه خيلي از خانم ها با من همدردن وبعدش بچه سالم دارن اين دردمو تسكين ميده وآرامش ميده
عزیزم منم سرسقط اولم اینجوری بودم حتی همه سنو هاوآزمایشامم نگه داشته بودم همیشه میدیدمشون گریه میکردم.تاخدایه بزرگم یه پسرخوشگل بعد۳سال بهم دادالان ۴ماهشه ایشالاتوام دوباره بارداربشی.چندهفته بودی
محیطتتو عوض کن مثلا تغییر دکوراسیون تغییر رنگ کاشت ناخن رنگ مو .باشگاه استخر .به نظرم یه زن در وهله اول باید قوی باشه تا مادر خوبیم باشهدیگه اون قضیه گذشته درسته یه نور تو زندگیتون بوده اما بازم تلاش کنید .همش بشینید غصه بخورید دیگه تا چند وقت دیگه همه از موج منفی که میدین خسته میشن و ول میکنن میرن و شما میمونید و هزار مدل افسردگی
منم تو ۲۵ هفته زایمان زودرس کردم
یازده روز بچم تو دستگاه بود
جلوی چشمام چشماش باز شد
دستمو گرفتم با دستای کوچیک قشنگش
روز بروز قشنگتر میشد
روز بروز با دستگاههایی که بهش بود بچم عذاب میکشید
اینقد شیطون بود که دست و پاهاشو بسته بودن
ولی آخرش چی شد ...
منم ۷ ماهه کارم همش گریست کارم همش غصست.
از خدا میخوام دل همه اونایی که بچشونه از دست دادن آروم کنه
آره می دونم خیلی ها اینجوری بودن ...ولی راستش فکر کردن به بارداری مجدد هم خیلی می ترسونتم ... همش می گم نکنه دوباره پیش بیاد
آخه سقطهای زیر سه ماه آدم راحت تر می تونه باهاش کنار بیاد ...من سه رو رد کرده بودم همه چی خوب بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
