الهی عزیزم
منم بارداری خیلی خیلی سختی داشتم ، اونم مجبور بودم ۵ صبح تا ۶ عصر سرکار باشم ، اصلا باورم نمیشد به زایمان برسم ، وقتی زنای حامله رو تو محل کارم یا مطب دکترم میدیدم که چقدر سرحال هستن ، دلم میشکست که چقدر من فرق میکنم ولی خدای مهربون کنارم بود و کمکم کرد
برای همین درکت میکنم دوستم و هم خودم و هم دخترم دعات میکنیم که زوده زوده خوش خبر باشی عزیزم
فقط به خدا توکل کن و بسپارس به خودش
منم پسرم تب کرده پاشویه کردم الانم روی پامه
[QUOTE=80468599]براي چي ميخوري؟[/QUOTEبچه که کورتاژ کردم نقص لوله هوی عصبی داشت شنیدم باید بخورم دکتر میگه مگه ننه هامون میخوردن اما من سرخود میخورم والبته مول ناقص بود جفت پاتولوژی گفت
میشی عزیزم
زودتر از چیزی که فکرشو کنی دوستم
راستی کپسول اوبوست به من خیلی کمک کرد و اینکه رابطه ات با همسرت عمیق باشه و همسرت دیر ازت جدا بشه که اسپرم فرصت بیشتری داشته باشه ، خودتم بعد از رابطه نیم ساعت دراز بکش و با دست دهانه واژنت دو ببند که اسپرم کمتری خارج بشه
یک روز در میون هم رابطه داشته باش
من دلم خیلی روشنه مامان خانومه آینده 😊
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
