هرروز فقط از آخرین ساعت بازدید تلگرامش میفهمم که زندس هنوز،

درسته ولی من جربزه و توانایی پول درآوردنو در نظر گرفتم+اخلاق که اخلاق برام اولویش بیشتر بودش و مهم تر بودش،گفتم الان پول نداره اشکال نداره،مهم اینه که کا بکنه و توانایی پول دراوردن داشته باشه

قبلانا اخلاقش خیلی بهتر بود،چون من آدمی هستم که یه کوچولو زود عصبانی میشم و تند میرم،قبلنا خیلی رعایتمو میکرد،ولی تازگی ها اصلا این طور نبودش  

آره میره

سر یه چیزی که من میگفتم زود از کوره در میرفت و چیزهای خیلی بدی به من میگفت که قلبمو میشکوند،و بعدش حالت حق به جانبی میگرفت و قهر میکرد،وقتی هم که قهر میکرد،دیگه بهم زنگ نمیزد، میرفت تو افق محو میشد ومنم که گفتم قبلا تنها راه دسترسیم بهش فقط همون تماسهای بود که هرشب میگرفت

ممنونم  

تازه شروع کردم بخونم

وقتی میگم میره تو افق محو میشد یعنی اینکه اصلا کلا میرفت از زندگیم،هیچ تلاشی برای برقراری ارتباط نمیکرد،هیچیه هیچی،نه پیامی نه تماسی نه هیچ عکس العملی ،من هم هی حرصم در میومد تلاش میکردم تا تحریکش کنم تا یه واکنشی نشون بده حداقل

 مثلا تل گرام بلاکش میکردم،یا کارای این تیپی که حداقل ری اکشن نشون بده که چرا این کارو کردم که بتونم باهاش حرف بزنم  تا حداقل تا بتونیم مشکلو حل کنیم ،ولی هیچه هیچی ،اصلا انگار دیوا بود

میاد منت کشی؟

کلی باهاش تو زمان های صلح قرار میگذاشتم که فلانی بیا با هم یه مدتی بعد دعوا که هردو آروم شدیم صحبت کنیم،میگفت باشه ولی این طور وقت ها فقط میگذاشت میرفت  

هفته پیش که زنگ زد بهم طبق روال هرشب ،داشتیم صحبت میکردیم،گفتم خب چه خبرا چه کارا کردی؟که مثلا گفت رفتم دکتر روانپزشک قرص دادو اینا تو چه کارا کردی؟گفتم منم واسه درس خوندم،گفت عه واقعا خوندی؟گفتم اره دوباره داشتیم حرف میزدیم سر یه موضوع دیگه برگشت گفت واقعا امروز درس خوندی؟منم خواستم باهاش شوخی کنم گفتم مگه من همسن تو ام باهات شوخی کنم،آره درس خوندم و داشتم توضیح میدادم که چی خوندم که موضوع صحبتو وسط حرفای من چرخوند،گفتم عه  چرا خب  این طوری میکنی ،نمیگذاری بگم بهت، مگه نپرسیدی؟

که داغ کرد و هرچی از دهنش درمیومد برگشت بهم گفت،گفت تو نمیفهمی این چه طرز صحبت کردنه،من آدم ساده ای ام که میام برات همه چیزو تعریف میکنم ،من اصلا نمیخواستم بهت بگم امروز کجاها رفتمو و فلان