من همیشه به کارنامهام با این دید نگاه میکردم که عیب نداره نوزده برادر بیستِ،🤗هجده خواهر نوزدهه🙃، هفده داداش ناتنی هجدهِ☺، شونزده آبجی کوچیکِ هفدهِ🙂، همینجوری پیش میرفتم تا اینکه😮یه بار چاهار و نیم شدم😥حساب کردم دیدم میشه نوه عمه ی پسر خاله ی ۲۰😕😂😂
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
منم ديشب در بالكن باز گذاشتم خوابيدم نصف شب از سرما داشتم جون ميدادم اما حوصلم نشد بلندشم ببندم تا صبح طاقت اوردم الانم سرما خوردم
من پذيرفتم شكست خويش را/ پندهاى عقل دورانديش را...من پذيرفتم كه عشق افسانه است/ اين دل درد آشنا ديوانه است...ميروم شايد فراموشت كنم/ با فراموشى هم آغوشت كنم...ميروم از رفتن من شاد باش/ از عذاب ديدنم آزاد باش...آرزو دارم بفهمى درد را/ تلخى برخوردهاى سرد را...آرزو دارم خدا شادت كند/ بعد شادى تشنه ى نامم كند...آرزو دارم شبى سردت كند/ بعد آن شب همدم دردت كند...تا بفهمى با دلم بد كرده اى/ با وجود احتياج دست مرا رد كرده اى...ميرسد روزى كه بى من لحظه ها را سر كنى/ ميرسد روزى كه مرگ عشق را باور كنى...ميرسد روزى كه تنها در كنار عكس من/ نامه هاى كهنه ام را مو به مو از بر كنى...😔