اینایی که گفتی به شوهرت بگو تا متوجه بشه
[QUOTE=79515501]مردارو جون به جونشون کنی اول خانواده خودشون براشون مهمه.. نمیدونم کدوم ابلهی تو گوششون فرو کرده که ...[/QUOTE]
يه ابلهي به نام مادرشون. الان نريزيد سرم كه به مقام مهظم مادر توهين كرديا. چون مادري كه همچين چيزي تو گوش پسرش فرو كنه و زندگيشا عذاب كنه واقعا ابلهه
اینو بگم شوهرمم طلاقم میده،من ازدواج کردم که زندگی کنم باورت نمیشه من چقدر به این زن احترام گداشتم،یه چی میگم فقط بدونی که این چقدر موذیه: شوهر خواهر شوهرم که دکتره،تو آمریکا زن و بچه داشته،بعد حالا نمیدونم چجوری با خواهر شوهر من دوست میشه که زن و بچه اشو ول میکنه بخاطر این میاد ایران،زنشم طلاق میده امریکا قید بچه ۲ سالشو هم میزنه میاد اینو میگیره،اینم تا عروسی کردن بچه دار شد واسه محمک کاری،بابام همیشه میگه این دختر زندگی خراب کنه پس مواطب زندگیت باش
عزیزم شما کار درستی که خودت میدونی انجام بده احترام گذاشت گذاشت نگذاشت رهاش کنی نمیتونی صبح تا شب کسی مجبور کنی چرا به من احترام نذاشتی اینطوری اصلا از پا درمیای انتظار از ایکنه دیگران چکار کرد ند یا نکردن بزار کنار
من همیشه میگم از آدما به اندازه شعورشون باید انتظار داشت وقتی اون بی شعوره به قول شما من اعصابم خورد میشه،من تا اخر عمرم بهش احترام میزارم ولی واقعا هیچوقت تو قلب من جایگاهی نداره و هیچوقت دوسش ندارم و هیچکدوم از کاراش یادم نمیره
دقیقا،ببین این انقدر عقده ای ه که حد نداره،تمام زندگیش تو لباس خریدن و رستوران رفتن و ولخرجی خلاصه میشه،یعنی یک ادم ندید پدید که شوهر یکی دیگه رو دزدید،من میرم خونشون چون مثله اون بی شعور نیستم ولی تنها آرزوم اینه که شوهرم بفهمه که کارش اشتباهه
اینکارت که رهاش کنی درست ولی اینکه کینه اای باشی نه این درست نیست ادم کسی که چاقو بهش زده چاقو را درمیاره و تمام ولی اینکه هی مدام فکر کنه چرا بدی بهم کرد مثل اینکه چاثو را هی داره به خودش میزنه شما کاملا بیخال باش خودخوری نکن
برو ولی ی جوری با رفتارت نشون بده که ناراحتی و بین حرفات غیر مستقیم بگو من شب تولدم منتظرتون بودم وقتی شوهرت اینجور خواهرشو دوس داره نمیشه مستقیم چیزی گفت فقط خودت خراب میشی و تنها میره پرش میکنن ولی لازم نیست که خودتو خوشحال نشون بدی شوهرتم چیزی گفت بگو نه عزیزم سرسنگین نبودم دیگه باید چجوری رفتار میکردم تو اشتباه برداشت کردی
عزیزم به نظر من نگفتن این موضوع کار اشتباهیه . به شوهرت بگو چه حسی داری ولی با لحن آروم بهش بگو و در ادامه بهش بگو اگر من احترام خواهرت رو دارم فقط بخاطر توا چون میخوام تو خوشحال باشی و دغدغه فکری نداشته باشی ولی حتتتتما به شوهرت بگو چه حسی داری . همین که شوهرت به خواهرش یادآوری کرده که تولد تو رو تبریک بگه نشون میده که شوهرت هم این موضوع رو متوجه شده و خوشحالی تو واسش مهمه
چون ساده ای زندگیت ب اینجا رسیده! مردا تا چیزیو بهشون نگی نمیفهمن.حرفاتو ب شوهرت با سیاست بگو.مثلا بگو تولد من نیومد و هنوزم دلخوری ولی آبجیشو دوس داریو میخوای بری تولدش اینجوری یکم با مخ شوهرت بازی کن. دفعه بعد یکم حواسشو جمع میکنه .هربار اینجوری بگو ک فکرو چشمش بازشه
دقیفا درسته حرفت،من تمام دلخوشیم به اینه که یه روزی از هم دور شیم،ظاهرا چند سال دیگه میخوان برن امریکا و البته ما هم چند سال دیگه میریم از ایران،فقط میگم ما با دور شدن از هم از شرش خلاص میشیم ولی میترسم اون موقع هم از شوهرم بخواد براش پول بفرسته،ببین این دختر ماهی ۷ ۸ میلیون فقط خرج لباس خودشو بچش میکنه و خرج رستوران،نمیدونم خدا خودش شرشو از زندگیمون بکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
