رفتم مغازه شوهر دوستم بعد از چند سال..شوهرش گفت پسرم اینجاست منم شروع کردم با پسره حال و احوال که وای چقدر بزرگ شدی منو میشناسی و اینا پسره هم اینجوری بود😐
بعد یهو یه مرده گفت خانوم این پسره منه
پسر دوستم پشت سرم وایساده بود میخندید
آب شدم گفتم عههههه اخه شبیهن در صورتیکه هیچ شباهتی هم نداشتن😅
دیگه نرفتم مغازشون😕