من نزدیک ۵ ساله متاهل هستم،سنتی ازدواج کردم و روز به روز عاشقتر میشم.بستگی به دید طرف داره من فقط و فقط ویژگیهای مثبت شوهرم رو تو ذهنم گنده ش میکنم.
برای مثال.دانشگاه هستی یا سرکار.و مردی شمارو میبینه خوشش میاد از طریق خانوادش اقدام میکنه به خواستگاری.(حضور خانواده ها خیلی مهمه) اگر تا جلسه سوم به تفاهم رسیدین.بازم زیر نظر خانواده ها تا چندماه رفت و امد میکمید حتی با خانواده ها مسافرتم میرید.شاید 6ماه طول بکشه.
دیگه اینجوری دوران عقد نمیشه دوران شناخت که تا قبل عروسی ادم نتونه تحمل کنه طلاق بگیره.
بخاطر بی پولی
دلیل عمده ناراحتی ها
چون معیارهای انتخابشون غلطه و از اون مهم تر اینکه اگه ازشون بپرسی چی شد که خواستی ازدواج کنی، هیچکدوم دلیل درستی واسه ازدواجشون ندارن، فقط ازدواج کردن که ازدواج کرده باشن، که سنشون بالا نره، برای فرار از شرایط بد خانه پدری، چون بقیه ازدواج کردن....
چون مسئوليت كارشونو به عهده نميگيرن وقتي يه انتخاب مردي بايد پاي انتخابت سازگاري كني تلاش كني
مثل كسي كه انتخاب ميكنه بره دانشگاه اما ميره. انشگاه هي ناله ميزنه كه سخته و نميرسم بخونم و نميتونمو اينا
آدم بايد مسئوليت پذير باشه دانش و آگاهيشو زياد كنه ازدواج مثل گلدونيه كه بايد هر لحظه بهش رسيدگي كرد چيزي بهش اصافه كرد چيزايي رو خذف كرد
