صبح از درد رفتم بيمارستان از بس درد داشتم گفتن نفخ كردى دردت براى اونه، پهلوهام آتيش گرفتن ضعف كردم از درد دارم ميميرم، شياف مسكن همه چى استفاده كردم ولى تاثير نداشت
روزم كه بيمارستان بسترى بودم دردم اينقد نبود اومدم خونه دردم ده برابر شد كاش يك روز ديگه ميموندم بيمارستان، شوهرم گفت يك روز ديگه بمون لج كردم گفت نه بريم خونه