خانم ها عصر خواب وحشتناکی می دیدم. بطن خواب خوب بود ولی برای من وحشت به همراه داشت. وقتی بیدار شدم چیزی که نظرمو خیلی جلب کرد جزئیات خواب بود... مثلا عروسکی که تو خواب میدیدم رو سرش و به موهاش یه پاپیون کوچولو وصل بود.... وقتی بیدار شدم به این فکر فرو رفتم که میگن اتفاقات در بیداری در قالب خواب تو حالت خواب ظاهر میشن. به این فکر کردم که چطور باید خواب اون قدر طبیعی باشه که حتی پاپیون روسر عروسک باید باشه.... اونم پاپیون به اون کوچیکی... حتی یادمه روش خال خالای سفید داشت. تعجب داره واقعا.... با خودم گفتم چه آنالیزی انجام میشه که حتی جنس و طرح پاپیون تو خواب رو میسازه.... البته بگم من زیاد خواب میبینم و اکثر خواب هام تعبیر میشه. مثلا نمونش اینکه من دیشب خواب میدیدم منزل یکی از دوستای شوهرم بودیم.... البته بگم که ما منزلمون رو گذاشتیم برای فروش و به همین دوست همسرم سپردیم که اگر کیس خوبی پیدا کرد بهمون بگه تا بریم اون خونه رو بخریم.. تو خواب به همسرم میگفتم اقا وقتی خونه رو فروختیم یه خونه مثل اقا محمد بگیریم و خودمون با سلیقه خودمون بسازیمش.کسی که با شوهرم خیلی جور هست ولی من نه زیاد دیدمش نه باهاش رابطه داشتم. بیدار که شدم گفتم اقا احتمالا یا اقا محمد برامون خونه پیدا میکنه یا بهت زنگ میزنه.... عصر شد داشتیم با شوهرم ایینه بغل میدیدم یهو گوشیشون زنگ خورد. بعد از دقایقی قطع کرد و زد زیر خنده. گفتم اقا چی شده؟ گفت محمد بود فلان جا برامون یه خونه پیدا کرده. خودم هم خندم گرفت هم تعجب کرده بود.بنظرم خواب مکانیزم عجیبی هست . اینکه چرا 90 در صد خواب هام تعبیر میشه جای سواله برام. یا اتفاقاتی که قراره بیفته یا در خواب بهم الهام میشه یا در بیداری در حالاتم تغییر ایجاد میشه. مثلا اگر قراره خدایی ناکرده اتفاق بدی بیفته از دلشوره اون روز کلافه میشه. دل شوره ای میگیرم که نوید خبر بد هست.... یا مثلا اتفاق خوب اگر قراره بیفته اون روز الکی خوشحالم و منتظر چیزی هستم.....
انشاالله که خیره
کلاوخوابدعصر تعبیرنداره
خواب قیلوله و قبل اذان صبح میتونه رویای صادقه باشه
اونمنحتما
گاهی
هرخوابی همدیدی ب خیرتعبیرکن
عادت دارم جنبه خوبش رو در نظر بگیرم. حواسم به تایم و ساعت هم هست... ولی اونقدر دلم نااروم میشه که باید برم دنبال تعبیرش. یادمه دو سه سال پیش خواب دیدم برای شوهرم که تعریف میکردم دیدم هر لحظه چشماش چهار تا میشه. بعد که ازشون پرسیدم گفت دقیقا من هم دیشب خواب تو رو دیدم. با اینکه شوهرم به مسایل مذهبی نگاه میکنه و به واژه ی ان شاالله خیر است اعتقادی فراتر از جان دارد بازم تعجب کرد
چ جالب عزیزم من جدیدا خیییلی خواب میبینم اصا باخودم فکر میکنم من یه زندگی دیگه هم دارم میکنم تو خواب از بس خواب میبینم خسته شدم بعضی وقتاهم خواب های عجیب یا وحشتناک
دقیقا منم اینطورم. شوهرم گاهی میگه چقدر خواب میبینی.... حتی به مادرشوهرمم گفتم من شبی که خواب نبینم روزش توشوکم....اکثر شب ها دو تا سه خواب میبینم.... اون هم خواب های بلند... من شبی اگر خواب نبینم اون روز کلا بی حسم
منم مثل شمام اتفاقای آینده رو خواب می بینم
اولا خوابم یادم نمیومد وقتی یه اتفاق یا یه لحظه تکراری میدیدم فکرمیکردم مثلا بقول خیلیا قبلا توی یه زندگی دیگه بودم و ...
ولی جدیدا میشینم کلی فکر میکنم خوابم یادم میاد و واقعا چندروز یاحتی یماه بعدش اون اتفاق واسم میوفته
یا سر هر مشکلی مسئله ای تو زندگی باهمسرم حرف میزنیم همیشه همونی میشه که من میگم خوب یابد
دلشوره اتفاقای ناخوشایند هم همیشه ته دلم حس میکنم
