2777
2789
عنوان

جاریم حاملس خودم بی بی چکم مثبت شد

3246 بازدید | 114 پست

برادر شوهرم نامزدن 

تو عقد نامزدش حامله شده

الان نه خونه داره نه پول

شوهرم میگه برن ماه عسل 

بعدش بیان خونه ما تا چند ماه خونه ما دوبلکسه و  سه خوابس

من سر جریان ازدواج رابطه خیلی خوبی با شوهرم ندارم قبلا هم تایپک زدم

با خونوادشم خوبیم ولی خب نه زیاد صمیمی ک بخوام تو یه خونه باشیم

من تا سه ماه پیش ینی قبل ازدواجم با داداشم خونه داشتیم بهش گفتم چند ماهی ک اینجان بریم خونه داداشم، داداشم خیلی خیلی خونه باشه هفته دو مرتبه اونجا خونه منم هست

گیر داده نه خونه تو اینجاس و اینجا میمونیم  چند ماه تحمل کن میرن

من بچه نمیخواستم با شوهرم رابطه خوبی نداریم فعلا ،شوهرم خیلی بچه میخواد تازه راضیش کردم که بزار مشکلاموم حل شه بعد بچه دار میشیم

الان بی بی چکم مثبت بود با وجوذ قرص باردار شدم

شوهرمم امروز پرسید چرا پریود نشدی این ماه خلاصه نمیدونم بچه رو نگه دارم یا نه

نمیدونم با این لجبازیای شوهرم چیکار کنم 

ما هزارتا مشکل داریم اصلا شرایط بچه دار شدنو نداریم نمیدونم بهش بگم یا سقطش کنم

این جریان داداششم خیلی رو مخمه 

من حرفی ندارم بزار بیان ولی کاش بزاره من برم خونه خودم

سهم من از تو فقط چک کردن اینستات شد لعنت به این ازدواج اجباری که مارو جدا کرد

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سقطش نکن. عذاب وجدانش یه عمر ولت نمیکنه

با وجود همچین زندگی ک دارم نگه داشتنش برام عذاب وجدانه

سهم من از تو فقط چک کردن اینستات شد لعنت به این ازدواج اجباری که مارو جدا کرد

وا چرا بیان خونه شما برن خونه مادر شوهرتون هرکی خربوزه میخوره باید پای لرزشم بشینه 

خداجونم دلم برای نی نی نداشتم تنگه😢😭😭😭 خودت بهمون رحم کن و برامون معجزه کن من بهت ایمان دارم خدای خوبم منتظرم بیشتراز این نذار انتظار بکشیم خیلی دوست دارممم😍😘😙😗

بشین باشوهرت خیلی عاقلانه ومنطقی حرف بزنید سقط درست نیس

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  4 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  5 ساعت پیش