یه هفته است فهمیدم کارم گریه است همش... خواب عجیبی دیدم رفتم بیرون یه طرف بارون بود یه طرف دیگه کوچه خورشید گرفتگی میترسم ولی آخه ما از نظر مالی هیچ کس نیست ساپورتمون کنه نه خونواده من نه خونواده شوهرم.... شنبه قراره برم سونو دکتر گفت بیا برات سقط کنم ولی از الان دارم دیوونه میشه