فقط یه بار سم اسب دیدم تو انباری زیر زمین خونه مادر بزرگم که شبش سقط کردم از ترسم.ولی تو اتاق یا اینه رو نگاه کردنی فقط حس میکنم یه چیزی سنگینی میکنه یا یهو سردم میشه.خیلیا میگن ترسیدی توهم میزنی
استارتر عزیز. من یه مدت خیلی توی این داستانا و جن و احضار روح و... بودم کلا هیجانش رودوست داشتم بعد کلی اتفاقای ناراحت کننده و ... برام افتاد کلا بوسیدم گذاشتم کنار به طور کامل فکررشون رواز سرم خارج کردم الان هیچ اتفاقی نمیفته. ولی تا تاپیکت رو خوندم دوباره صداها شروع شد. مشکل از شما و تاپیکت نیست هاا به دل نگیری منظورم اینه دوباره اومد توی سرم شروع شد
فقط یه بار سم اسب دیدم تو انباری زیر زمین خونه مادر بزرگم که شبش سقط کردم از ترسم.ولی تو اتاق یا این ...
نه شبا نبايداينه زيادنگاه كنى من يبار مسافرت رفتنى نصف شب بين راه رفتم دستشويى بعد خودمو تواينه نگاه كردم سرورومو مرتب كنم يه پيرزنه بود گفت شبا ازمابهترون به اينه نگاه ميكنن به اينه نگاه نكن منم زود فلنگو بستم