ی آدم با کلی شور و ذوق و مهربوووونی
طوری ک خودم از دست خودم لجم میگیره ...
همیشه دهنده ام ...
همیشه دور و بری هام از انرژیم شاد میشن
همیشه هر جا برم دست نگه نمیدارم چ خونه مادرم چ مادرشوهرم...
برای همسرم ی زن نمونه ام...از خانه داری و بچه داری و آشپزی و همه چی ...
همیشه نقش حمایتگر دارم...
همیشه چاله چوله ها رو پر کردم
همیشه پر از زندگی ام
خنده از لبم نمیفته ...
تازه ۱۰ماهه خدا ی پسر ناز بهمون داده...صدهزار مرتبه شکر...
اما خسته ام...
از این همه تکرار
توقع
تنها کاری ک برای خودم میکنم ی باشگاه
ن میتونم دوست داشته باشم...
ن کارهایی ک دوست دارم بکنم...چون همسرم ب اسم علاقه و حرفاش یا خیلی شیک منصرفم میکنه یا پشیمون
تازه ۲۷سالم شده
اما دلم پر
از خودم
زندگی
ی زندگی و جوونی ب خودم بدهکارم
حس میکنم پیر شدم ...😔😕😔😕
حس میکنم چهره ام هم داره پیر میشه
😕😔😔😔😔😔