شوهرم دیروز که رفته بود حموم من چندتا لباس زیر نشسته داشتم تو حموم که یکی دوتاشون ببخشید الوده به خون ماهانه ام بود اونا رو برداشت با دست شست بعد من گفتم نباید میشستی بعد گفت برای من عار نیست تو عارت میاد که جوراب منو بشوری آخه چند وقت پیش گفت خواستیم بریم مهمونی گفت جوراب ندارم بشور منم نشستم گفتم وظیفه من نیست هرکس چیزای شخصیشو خودش میسوزه حالا الان از اون روز چند دفعه این حرف به من زده که تو عارت اومد بشوری جوراب منو هیچ وقت فراموش نمیکنم مگه شما ها تا حالا شده جوراب شوهراتون بشورید؟؟؟
قدر شوهرت بدون من خونريزي گرفتم ،باردارم، لباسهاي خونيم نشست، وقتي اومدم از خونه بابام خودم با دست شستم، گفت چندشم شده بشورم، البته شوهرم مرد خوبيه
میشه دعا کنید داداشم سر عقل بیاد و با یه دختر عاقل و بساز و مهربون ازدواج کنه و عاقبت بخیر بشه من دعای شما محتاجم.مادرم داره از فکر خیالش پیر میشه میگه ازدواج نمیکنم .. داداشم ادم بدی نیست اما تدبیر نداره من مختاج دعا دلای پاک شما هستم.. حرف هیچکسم گوش نمیکنه اخلاقش مثل یه ادم پوچ و بی هدف شده ... منم تک تکتون دعا میکنم
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حرف معما نه تو خوانی و نه من هست از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده برافتد ، نه تو مانی و نه من 📖 #ترانه_های_خیام ✍🏻#صادق_هدایت