تک و توک مشکلاتت رو خوندم .اینکه از 15 سالگیت خودتو درگیر دوس پسر و ازدواج و ...کردی اونم با وجود داشتن خواهر بزرگتر از خودت...یعنی حتی شرایط ازدواجم نداشتی.باید میشستی خونه درس میخوندی،میرفتی دانشگاه،یکم خودتو میگرفتی و غرور دخترانه داشتی...یعنی جی ک هر پسری از راه میرسید جرات میکرد بهت پیشنهاد دوستی بده؟؟؟؟خودتو جمع کن و یکم سرسنگین رفتارکن دختر...هنوز اول راهی...
این مشکلاتت هم فقط مشکلات خاص و بزرگی نیستن...اول بلوغی و هورمونات داره کار دستت میده...مشکل ندیدی ک فکر میکنی اینا مشکله...یکم بزرگ شو لطفا...خودتو کنترل کن .این رفتارا و سرکشیا ودل گرفتنا و هیجانات و احساسات کاذب همش اثرات بلوغه و تو این سن کار دست آدم میده...فقط یکم شادتر باش و منطقی تر فک کنی 20 سالت ک بشه درست میشه و چشات بازتر مبشه...تا اون موقع لطفا کار دست خودت نده و فکرای بزرگ و کترای خطرناک نکن...میگذره همش و یه روز میرسه ک فقط بخ این روزات میخندی ...پس کاری نکن که درآینده بخاطر حماقتات عصبی بشی