2733
2734
عنوان

ماجراي دماغ من و تجربه عمل بيني 😎

60533 بازدید | 333 پست

من صورتم گرده دماغم يكم قوز داشت و سرش يه كوچولو پهن بود ٢٢سالم بود همش احساس ميكردم عمل كنم عالي ميشم ولي جرات نداشتم بيان كنم چون به هركي ميگفتم ميگفت خاك تو سرت تو اصلا دماغ داري كه بخواي عمل كني. همش تو خونه به شوخي ميگفتم ميخوام دماغمو عمل كنم اما با برخورد بد پدر و مادرم روبرو ميشدم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تا اينكه يكي از دوستامو ديدم عمل كرده بود عالي شده بود نامزدمم كه اون موقع دوس بوديم (هنوزم هستيم😆) ميگفت عالي هستي ولي عمل كني عالي تر ميشي منم ديگه طاقت نياوردم گير دادم كه بايد عمل كنم خيلي خيلي جنگيدم حتي يه شب از گريه از حال رفتم تا بالاخره پدر مادرم گذاشتن عمل كنم!

2731

يه دكتر انتخاب كردم كه به دلم افتاده بود دماغمو خوب عمل ميكنه با اينكه كاراش يكي از يكي بدتر بود ولي نميدونم چرا حسم ميگفت دماغتو عالي ميكنه !


دوبار قبل عمل رفتم پيشش و گفتم از عمل چي ميخوام چندتا عكسم نشونش دادم ميخواستم يه قوس طبيعي داشته باشه و نوكش جمع بشه و تقريبا فانتزي بشه چون حس كردم بهم مياد و نميخواستم پره هاي بينيم باز بشه اصلا

و دكتر هم گفت پره هاي بينيت قشنگه و لازم نيس باز بشه  

خلاصه عكس و آزمايش دادم و روز عمل مشخص شد

2740

تا روز عمل برسه هر روز از خودم عكس ميگرفتم ولي اين دماغ لامصبم اينقد كوچيك و خوش فرم شده بود اون روزا كه داشتم از عمل پشيمون ميشدم!


پدرم خيلي خيلي ناراحت بود اومد تو اتاق گفت اگه از عمل منصرف بشي هر ماشيني بخواي همين فردا برات ميخرم قول ميدم منم گفتم نه هيچي نميخوام فقط عمل ميخوام!

تا روز عمل برسه هر روز از خودم عكس ميگرفتم ولي اين دماغ لامصبم اينقد كوچيك و خوش فرم شده بود اون روز ...

ماشين رو رد كردي واسه عمل بيني؟🤣🤣

آرزو کن که آن اتفاق قشنگ بیافتد✨رویا ببارد🌦دختران برقصند💃 قند باشد🧁بوسه باشد💋خدا بخندد🤍به خاطر ما که کاری نکرده‌یم💚🤞🏻من تا آن روز چشم به در خواهم دوخت🕊

تا اينكه روز عمل فرا رسيد پدرم از لجش با ما نيومد كلينيك مادرم از استرس داشت غش ميكرد دور از جونش


آدرس رو كه رفتيم يه زير زمين نمور و تاريك بود يه خدمتكار توش بود داشت جارو ميكرد بعد كه دكتر اومد خدمتكاره رفت گان و دستكش پوشيد گويا از كادر اتاق عمل بود !! از بس كادر كلينيك تكميل بود كه نگم براتون!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز