حالا دلیل اینکه امروز این تاپیک رو زدم این بود که یکی از دوستام چند وقت دیگه عروسیشه یه استان دیگه و منو دعوت کرد شوهرم هم کار داره اون زمان نمیتونه بیاد...با خودم گفتم حالا چجوری تنهایی برم یعنی میتونم!!!اصلا چرا همچین ذهنیتی دارم،چرا فکر میکنم که نمیتونم هیچ کاری رو بدون همراهی شوهرم انجام بدم!!!
دلم بحال خودم سوخت که انقد شخصیت وابسته دارم و نمیتونم تنهایی از پس کارام و زندگیم بربیام...این همه زن تنها سفر میکنن تنها زندگی میکنن اونوقت من استرس میگیرم میخوام جایی برم که تاحالا نرفتم
دوران دانشجویی شهر دیگه دانشجو بودم خونه دانشجویی هم داشتم همیشه منو میرسوندن و میومدن دنبالم منو میاوردن خونه