2703
2553

شاید براتون سوال پیش بیاد که تبعیض جنسیتی مثبت چیه؟!ببینید شوهرم بخاطر زن بودن من زیادی ازم حمایت میکنه زیادی کمک میکنه خیلی کارا و وظایف اجتماعی منو انجام میده برام...این حمایت های زیاد من رو ضعیف نگه میداره این حالت ها تو خونه پدری هم بود بابام و داداشام هم همین جوری بودن حمایت زیادی مرد های خونواده از من باعث شده شخصیت ضعیفی داشته باشم و به بلوغ اجتماعی و عاطفی و شخصی نرسم...شاید با مثال بیشتر متوجه بشید...مثلا اکثر کارای بانکی و پستی رو همراهیم میکنن فرم هارو برام پر میکنن کارام رو زیادی پیگیری میکنن و برام انجام میدن کلا بخاطر جنسیتم خیلی پوئن های مثبت بهم میدن. شاید فکر کنید خوبه اما اصلا خوب نیست اینا باعث وابستگی من به اونا شده و باعث شده که خیلی کارا رو بلد نباشم...این چیزا تو  تمام تار و پود زندگی روزمره من و همسرم هست حتی تو خرید کردن که تمام وسایل رو خودش حمل میکنه و اصلا اجازه نمیده یه بار سبک دستم بگیرم.بازم میگم ظاهر قضیه رو نبینید این کارا به من حس ضعیف بودن و صرفا یه عروسک بودن میده،اینکه من ضعیف و شکننده ام و کاری ازم بر نمیاد و دیگران باید مواظبم باشن و حمایتم کنن تمام این حمایت های بیجا اجازه بزرگ شدن رو به من  نداد اجازه نداد تو اجتماع درست ظاهر بشم من بشدت شخصیت اجتماعی ضعیفی دارم و خودم و توانایی هامو باور ندارم نمیتونم رو پاهای خودم وایسم و مستقل باشم...

لطفا این تبعیض جنسیتی رو رو دختراتون اجرا نکنید زیادی حمایت نکنید بزارید زندگی کردن رو یاد بگیره زمین بخوره بلند شه و بزرگ شه تو این راه دختراتون رو با توجیه اینکه دخترن و لطیف ضعیف بار نیارید...من خیلی لطمه خوردم.

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2456

حالا من اینقد کارامو خودم کردم.و خرید و کارای بانکی و اداری رو تنهایی رفتم،حس مرد بودن میگیرم بعضی اوقات. اه  


حجاب یعنی زنده باد عشق ❤️(( از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌ اش.(امام موسی صدر)))

دقيقا منم ي مدت اينطوري بودم دوست پسرم همش ميبردم اينور انور يا كارامو انجام ميداد

بعد٥سال ب خودم اومدم ديدم بدون اون نميتونه برم بيرون روم نميشه يا خيلي كارارو خودم نميتوتم هي بند اونم

بدون ماشين اون هيجا رو بلد نبودم و نميتونستم برم

ولي الان مستقل شدم

شخصيت من چيزي ست كه من هستم!اما برخورد من بستگي داره به اينكه تو چه برخوردي داري!!!
2714

حالا دلیل اینکه امروز این تاپیک رو زدم این بود که یکی از دوستام چند وقت دیگه عروسیشه یه استان دیگه و منو دعوت کرد شوهرم هم کار داره اون زمان نمیتونه بیاد...با خودم گفتم حالا چجوری تنهایی برم یعنی میتونم!!!اصلا چرا همچین ذهنیتی دارم،چرا فکر میکنم که نمیتونم هیچ کاری رو بدون همراهی شوهرم انجام بدم!!!

دلم بحال خودم سوخت که انقد شخصیت وابسته دارم و نمیتونم تنهایی از پس کارام و زندگیم بربیام...این همه زن تنها سفر میکنن تنها زندگی میکنن اونوقت من استرس میگیرم میخوام جایی برم که تاحالا نرفتم



دوران دانشجویی شهر دیگه دانشجو بودم خونه دانشجویی هم داشتم همیشه منو میرسوندن  و میومدن دنبالم منو میاوردن خونه

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
دقيقا منم ي مدت اينطوري بودم دوست پسرم همش ميبردم اينور انور يا كارامو انجام ميداد بعد٥سال ب خودم ا ...

بخدا یه سری کارای عادی رو روم نمیشه انجام بدم مثلا قیمت یه چیزی رو بپرسم...یا مثلا بلد نیستم برم هتل باید چجوری یه اتاق بگیرم...تاحالا انجام ندادم برا همه کارا استرس دارم که چجوری انجام میشه مثل بچه 10 ساله

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
خوشی زده زیر دلت؟

نه اصلا خوشی نیست...من از پس کارای اجتماعیم بر نمیام...خیلی ضایع و شرم آوره

"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"
بخدا یه سری کارای عادی رو روم نمیشه انجام بدم مثلا قیمت یه چیزی رو بپرسم...یا مثلا بلد نیستم برم هتل ...

واي دقيقا مثل مني بخدا منم روم نميشد تنها برم خريد جتي خيلي اوضاع بدي داشتم خداروشكر اراده كردم و تونستم موفق شم توام ميتوني

شخصيت من چيزي ست كه من هستم!اما برخورد من بستگي داره به اينكه تو چه برخوردي داري!!!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

عکس

شهیننننن۰ | 1 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز