خانم خوشگلایی که حس میکنن زندگیشون سرد شده بیان یه لحظه

عزیزم پیامموخوندی کمکم کن

من ده ساله ازدواج کردم یه دختر۲۱ماهه دارم ماازوقتی نامزد کردیم همش جنگ ودعواطلاق وقهربوده دلیلشم معتادی شوهرم بود هی ترک میکرد دوباره سمتش میرفت زندگیم جوری شد که رومون بهم باز شد هرفحشی بهم میدیم همیشه سرچیزای الکی کلی داد وبیدادمیکنیم توساختمون مادرشوهرم هستیم همیشه ازدعواهامون خبردارمیشن شوهرم ۴ماهه ترک کرده ولی خیلی بی احساسه چیکارکنم تواین ده سال حتی یه روسری هم نخریدم کلی قرض داریم شوهرم معتاد بود کسی بهش کار نمیداد بیشتروقتها هیچی توخونه ندارم چیکار کنم شوهرم بفهمه چی به سرم اورده یکم اخلاقش خوب بشه وقتی توخونست یاتوگوشیه یامیخوابه بیرون که میره میبینم صداخندش تا کجا میره ولی خونه نه منم نه به خودم میرسم نه خونه حوصله هیچ کاری رو ندارم دخترم هم خیلی بغلیه به هیچ کاری نمیزاره برسم کمکم کن 

سلام عزیزم .من خیلی مشکل دارم تو زندگی میشه راهنمایی کنید ، من شوهرم بهم خیانت کرده در حده دو سه بار ولی بخشیدمش .همیشه هم سرده و کم حرف ،میل جنسی نداره ،بچه هم نداریم .به خاطر این سرد بودنش همش باهم دعوا داریم .

سلام عزیزم ، الان وارد تاپیک شدم ، این پست رو خوندم ، از حالت بگو ، مشکلت رفع شده؟؟؟؟

من با نظر ، دوستی که بعد از شما پیام داده موافقم ، اصلا کارت درست نبوده که داشتی استوری اون فتنه رو چک می کردی ، و همینطور گوشی همسرت ، من به لطف خدا خودم به این نتیجه رسیدم ، با وجود اینکه می دونم نمی تونه مثل آدم زندگی کنه و به من متعهد باشه ، اما حدودا ۳ ساله که به گوشیش دست نمی زنم

چون وجودم برام‌بیشتر ارزش داره

عزیزم از حالت با خبرم کن❤

سلام عزیزم 

با اینکه این همه وقت گذشته اوضاع همونطوریه هر روز دارم خرابه های زندگیمو میبینم 

چند ماه پیش شوهرم داشت میرفت جایی که جریانی پیش اومد که پیش خودش تو صفحه ی گوشیش پیاماشونو پیش خودش دیدم خیلی اتفاقی بود میخواست چیز دیگه ای نشون بده که صفحه ی چتشون باز شد بهش گفتم دیدی من مریضو روانی نیستم این تویی که داری خیانت میکنی دیدی اشتباه نمیکنم تو الان چند ساله با اینی 

اولش قسم خورد که توضیح میده و همه چیو میگه اون موقع داشت میرفت مسافرت کاری گفت برگردم همه رو تعریف میکنم ولی وقتی برگشت و بهش گفتم بگو زد زیر همه چیو گفت هیچ چیزی نیس که من بخوام برات بگم همینی که هست اگه نمیتونی تحمل کتی میتونی بری😔

منم دوباره مجبور شدم سکوت کنم بعد اون خیلی محافظه کار شده و تو خونه هیچ حرکت مشکوکی نمیکنه ولی شب خونه نیومدناش بی محلی کردناش  توهین و تحقیراش سرجاشه 

منم فقط چشم و گوشمو بستم که کمتر آزار ببینم بخدا دیگه دارم تموم میشم فقط خودمو با کارای خونه و خیاطی و بچه ها مشغول کردم ولی از درون دارم نابود میشم

منم لایک پلیز

بله این که مشخصه ببخشید به حیوان درنده هم که تسلیم صددرصد باشی آروم میشه ولی چیزی ا زخودت باقی نمیمونه...

زندگی زندگی هست که براساس ارزش و احترام متقابل باشه .

من هرقدر که به شوهرم احترام و ارزش قائل میشم و کوتاه میام و خواسته هام و بیخیالش میشم به خاطر آرامش زندگی وقتی دیوونه میشه هیچ کدوم فایده نداره و بازم اذیت میکنه و حتی به لیوان آب و هرچیز مسخره ای گیر میده و بهونه میگیره .

یه سری از مسائل مربوط به نگرش و تربیت فرد هست و نمیتونی ذات کسی رو عوض کنی ...

به نظرم بی خیالش شو

ناراحتیت از دیر اومدنش رو شاید به زبان نیاری ولی بازبان بدن بهش میگی.سعی کن از درون بیخیال نشون بدی خودت رو تا زبان بدنت هم درست بشه

مردا ذاتا موجودات لجبازی هستن تا بگن اختیارم دست خودم و نمیتونی برام تصمیم بگیری

امیدوارم مشکل همه دوستان حل بشه

بمیرم😭😭😭از شرایطت فقط با خانواده اش یه جا بودن رو ندارم ، وگرنه تنااام و کمال شبیهتم😭😭😭😭

ای واااااااای ، چرا اینطوری شد؟؟؟؟؟؟؟😱

الان خیلی بدتر از اون 

سند عقدشونو دیدم😔

منو یکی لایک کنه بیام بخونم بعد

خب چرا دیوونه میشه وقتی شما اینقدر باهاش راه میاید؟

شما کاری میکنی که به مرز دیوونگی میرسه؟؟ یا خودش مشکلاتی داره؟

دقیقا مثل منی شما تازه من با مادرشوهرم بحث کردیم ۷ ماهه قهریه چکار کنم بنظرتون؟؟ شوهرمم حق ب مادرش میده با این ک مقصر اون بود

چطوری کوتاه نیومدی؟ ؟ میشه مثال بزنی؟ چطور میشه بدون بحث و دعوا کوتاه نیایی و حرف حرف تو بشه؟؟ شوهر من اصلا ب خواسته های من توجه نمیکنه. تورو خدا توضیح بده