سلام گلبوته جان و عزیزانی که پستم رو میخونن
لطفا اگه تجربه ای دارید کمکم کنید🙏🙏🙏🙏🙏
من ۲۳ سالمه شوهرم ۲۵
۲ ساله ازدواج کردیم و اومدیم خونمون
شوهرم از اول نامزدی آدم دروغگویی بود و اهل کار و زندگی نبود
که میخواستم جداشم ولی بخاطر سنت های خانواده
خانوادم اجازه ندادن جداشم میگفتن عروسی کنی درست میشه
که متاسفانه از زمان نامزدی تا الان ۵ ساله که اصلا درست نشده راجع به همه چی دروغ میگه و مخفی کاری میکنه
کار نمیکنه میره مسافرکشی که پولاشو مخفی میکنه و میاد میگه مثلا فقط ۴۰ تومن کارکردم که اونم شام میخره
طبقه بالا خانواده شوهرم زندگی میکنیم که دخالت و دوبه هم زنی شون کم نیست و شوهرمم چون خونه خودشونه هیچوقت قبول نمیکنه اینجارو کرایه بدیم بریم جایی دیگه زندگی کنیم
دیگه خسته شدم مثل روانیا شدم ، همش سردرگمم و بلاتکلیف
دوست دارم برم جایی هیچکدومشون رو هیچوقت به چشم نبینم
زمان نامزدیم یه خیانت های ازش دیدم که بعد چندسالم نمیتونم هیچوقت فراموش کنم و اینکه بهش اعتماد ندارم هیچوقت
که الان بخاطر اینکه هیچوقت دروغ هاشو ترک نمیکنه ، مخفی کاری میکنه، مسئولیت پذیر نیست ، و حاظره من قهرکنم برم خونه بابام اون فقط با رفیقاش باشه ، ازش متنفرم
چندبارم قهرکردم که طلاق بگیرم خانوادم اجازه ندادن
و اینکه شرایطم جوریه نمیتونم بهشون امیدی داشته باشم
پشت و پناهی ندارم یه بی کسم تو این دنیا
خسته ام از این زندگی
توروخدا کمکم کنید چکارکنم😭😭😭😭😭😭😭