۵ساله عروسی کردم همیشه جوری به هم احترام گزاشتیم تو جمع ک جاریم همیشه به وضوح گفته خوش بحالتون چقدر رابطتون خوبه
فقط تو این ۵ سال یبار شد ک شوهرم چندبار صدام زد و نشنیده بودم قبلشم تو خونه بحث کرده بودیم فکر کرده بود قهرم جواب نمیدم بعد ک رفتم ببینم چی میگه با لحن تندی گفت دیگه هیچی و روشو برگردوند هرچیم خندیدم گفتم نشنیدم باز تندی کرد مادرشوهرم چنان چشم غره ای بهش رفت و دعواش کرد ک بار اول و اخرش شد
تربیت خانواده خیلی مهنه