چن شب پیش که از خونه بابام برمیگشتیم تو ماشین سر یه مسیله پیش پا افتاده با شوهرم بگو،مگو کردیم بهم گفت برگردونمت بذارمت خونه بابات و از این جور حرفا تا رسیدیم خونه،فرداشم تولدم بود...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از اولش نباید میومدی خونه بابات. حالا که اومدی اگه خودت برگردی یا اس ام ای یا زنگ بزنی کار اشتباهه. پس صبر کن خودش بیاد جلو . چون اگه خودت برگردی باز راحتتر میگه برو